پنجشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ

۳۳ مطلب توسط «احمد نامه بر» ثبت شده است

مراسم دعای. عرفه حسینیه روستای میریک سال ۹۷

مراسم دعای. عرفه حسینیه روستای میریک سال ۹۷ ۱ نظر

 

 مراسم معنوی دعای عرفه در حسینیه روستای میریک

 

تصاویری از مراسم دعای عرفه درحسینیه روستای میریک با حضور اهالی روستای میریک و همچین اهالی روستاهای همجوار همچون: خزان٬ مبارک آباد٬ شاخن٬ شوراب٬ فورجان٬ اوجان و دیگر روستاهای همجوار دور ونزدیک و جمعی از مسئولان خراسان جنوبی٬ حوزه مقاومت شهید ناصری گازار با استقبال گرم مردم ولایت مداراین منطقه برگزار گردید۰

 

 

عرفه

دعای عرفهدعای عرفه روستای میریکدعای عرفه روستای میریکروستای میریکمراسم دعای عرفهدعای عرفه روستای میریکمراسم دعای عرفه

 

مراسم یاد واره شهدای روستای خزان

مراسم یاد واره شهدای روستای خزان ۰ نظر

شهدای روستای خزان


          برگزاری یادواره شهدای روستای خزان


هم زمان باشب شهادت امام هادی علیه السلام و لحظه تحویل سال یادواره ی شهدای روستای خزان: شهید حسینعلی حسینایی خزان، شهید غلامحسن مرتضایی خزان و شهید احمد محمدی ازطرف شورای محترم اسلامی ، دهیاری ،پایگاه مقاومت شهید حسینعلی حسینایی وهیئت امناء مسجد جامع روستای خزان برگزار گردید.

این مراسم با حضور مردم ولایت مدار ومتدین وخانواده های شهدا هم زمان با اقامه نماز جماعت مغرب وعشاء آغازوبعد از آن دعای توسل به یادشهدای هشت سال دفاع مقدس وشهدای روستای خزان توسط شیخ احمد رمضانی قرائت شد.

دراین مراسم شیخ احمد نامه بربه مقام وجایگاه شهدا اشاره کردنند ، وبه ویژگی های شهدا ازجمله :عبادت ، شب زنده داری ، مناجات باخدا ، دعا وتوسل ، اهمیت به نماز وقرآن ودرادامه به معرفی شهدای روستای خزان پرداختند وگفتند: بالاترین مرگ به فرموده پیامبراکرم (ص) شهادت درراه خدا است وشهدای ما ازمال وجان وزن وفرزند خود گذشتند تا به دین واسلام آسیبی نرسد.

ایشان درپایان یادی هم از شهید ابراهیمی مبارک آباد وشهدای روستای بیماد یعقوبی وپیروزمند کردند.

درپایان مراسم تقدیروتشکرازهمه شرکت کنندگان بویژه خانواده های محترم شهدا و نیزهدایایی به برادران وخواهران فعال بسیجی اهداء شد.


شهید حسینعلی حسینایی خزانشهدای روستای خزانشهید احمد محمدیروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزان



سفر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر عبادی به روستای خزان

سفر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر عبادی به روستای خزان ۰ نظر

   سفر حجت الاسلام والمسبمین سیدمحمد باقر عبادی نماینده مردم بیرجند ،درمیان وخوسف درمجلس و جمعی از مسئولان خراسان جنوبی به روستای خزان.


هم زمان باروز دوشنبه 1396/12/8جمعی از مسئولان خراسان جنوبی به روستای خزان سفرنمودنند ومورد استقبال مردم روستای خزان قرارگرافتند.

دراین سفر ازنزدیک مشکلات روستای خزان به اطلاع مسئولان محترم رسید.

مشکالاتی ازقبیل : خشک سالی وخشک شدن وبی آب شدن قنات های حومه روستای خزان و نبودن دکل تلفن همراه و شبکه تلوزیونی دیجیتال و بخشی از طرح نیمه تمام هادی و مشکلات دیگر با نماینده محترم بیرجند درمیان گذاشته شد.





سید محمد باقر عبادیروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزان

علت شهادت حضرت زهرا (س)

       علت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 

 

از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر؟

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است. [1]

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید :

«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند . » [2]

مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است: «فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا ؛ پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده و هجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛ چنان که محسن را سقط نمود . » [3]

اما منابع اهل سنت:

1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: « اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ، به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.» [4]

همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: « اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ ، عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.» [5]

2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها ، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت  زد که محسن را سقط نمود . » [6]

3- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا علیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.» [7]

4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد .

ابو العاص به پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه، وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) از مکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود را بر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. پپامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و در فتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد . »

ابن ابی الحدید می‏گوید :

«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد . »

ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم :

«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که بر او وارد شد) فرزندش را از دست داد؟

پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقل نکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است . » [8]

این قصه، به خوبی نشان می‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خود ابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: « عَلی اَن جَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند. [9]

5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است [10] او می‏گوید: «نزد امام صادق علیه‏ السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏ السلام فرمود : ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمین بر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شما نمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟) . »

سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏ السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود :

«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌ عِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِ الصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَ مَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی فُلان [11] چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود : آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که او را فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏ السلام این گونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) و مصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه علیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت .

توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشان داده و ذیل کلام امام صادق علیه‏ السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ و عمر بر آن حضرت وارد شد .

چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏ السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورت نقل نموده است : « وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْ تَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها ، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) [12]

ب. منابع شیعه :

نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است :

هنگامی که خواستند علی علیه‏ السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اش صدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛ فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است .

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین می‏نویسد :

«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد ." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...» [13]

آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد، تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است. [14]

 

1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60 .

2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی .

3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24 .

4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57 .

5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107 .

6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص292 .

7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161 .

8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ، ص252 .

9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21 .

10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقل نموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند و روایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی .

11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی) .

12- بحار الانوار، ج43، ص170 .

13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعة، ج1، ص267                                                                                    .                 14کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.

 

احسان به والدین

                                    نیکی به والدین





آیات احترام با والدین,آیه های قؤانی نیکی به والدین

 در آیات به انسان‌ها سفارش شده است که نسبت به پدر و مادر احترام و احسان کنند

 

 در مورد احترام به پدر و مادر در آیات و روایات خیلی سفارش شده است ما در این‌جا فقط به بعضی نکات که نشان‌دهنده اهمیت احسان به پدر و مادر است اشاره می‌کنیم: 

1. نیکی به پدر و مادر در کنار توحید: 
«لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،[1] «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،[2] «أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،[3] «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،[4] «یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ».[5] 


از این آیات معلوم می‌شود که عقوق والدین بعد از شرک به خدا در شمار بزرگترین گناهان و یا خود این از بزرگترین آنها است و از آن طرف هم معلوم می‌شود که واجب‌ترین واجب‌ها احسان به پدر و مادر است.[6] 

2. احترام انبیاء نسبت به پدر و مادرشان:
از بعضی آیات این درس مهم را از انبیاء می‌آموزیم خداوند در مورد یحیی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید:«وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ»[7] و در مورد عیسی می‌فرماید: «وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیًّا»[8]«خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده است و جبار و شقی قرار نداده است.  
در سال‌های آغاز بعثت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود. روزی آن حضرت: فرشی پهن فرموده بود و روی آن نشسته بود که در این موقع شوهر حلیمه به حضور آن حضرت آمد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به یاد مهربانی‌های او، برخاست و او را احترام زیادی کرد و گوشه‌ای از فرش خود را گسترد و پدر رضاعی خود را روی آن نشاند طولی نکشید که مادرش حلیمه وارد شد، حضرت گوشه دیگر فرش را برای او پهن کرد و او را روی آن نشانید و محبت فراوانی به مادر رضاعی خود کرد.[9] 

3. سفارش به همه مردم نسبت به تمام پدران و مادران:
در آیات به انسان‌ها سفارش شده است که نسبت به پدر و مادر احترام و احسان کنند و نگفته است که ای مسلمان‌ها به پدر و مادر خود احترام کنید «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً».[10]  
و از طرف مادران و پدران هم احترام آنها اختصاصی به پدران و مادران مسلمان ندارد بلکه هر کس که پدر و مادر است باید مورد احترام فرزندان قرار گیرد چون در آیات سخن از «والدین» است بدون هیچ قیدی به ایمان و اسلام. 


«وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً».[11] در این آیه با آن‌که پدر و مادر کافر هستند و فرزند را دعوت به کفر می‌کنند خداوند فقط در این مورد اجازه عدم اطاعت داده است امّا با این حال می‌فرماید: ولو این‌که آنها کافرند ولی با آنها در دنیا به طور شایسته‌ای رفتار کن. 

4. سفارش به فرزندان شده نه والدین:
در قرآن آیات زیادی تأکید بر رعایت حقوق پدر و مادر آمده است امّا به والدین نسبت به فرزندان سفارش کمتر می‌شود مگر در مورد نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت در عصر جاهلیت بود. این هم به خاطر آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان کمتر ممکن است فرزندان خود را فراموش کنند در حالی که زیاد اتفاق می‌افتد که فرزندان پدر و مادر خود را مخصوصاً در دوران پیری فراموش کنند.[12]

 آیات احترام با والدین,آیه های قؤانی نیکی به والدین

 خداوند در سوره اسراء می فرماید: نسبت به پدر و مادر نیکی و احترام و خضوع داشته باشید

   
5. شکر والدین هم ردیف شکر خدا:
«أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ»[13] (به او توصیه کردم) که برای من و پدر و مادرش شکر به جا آور» همان طور که ملاحظه می‌شود در این آیه خداوند و شکر والدین در یک ردیف قرار گرفته‌اند، لذا امام رضا ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: خدا امر فرموده به شکرگذاری از خودش و برای والدین، پس اگر کسی والدین را شکر نکند خدا را هم نمی‌کند.[14] 

6: تواضع و فروتنی نسبت به آنها آشکار باشد:
 در آیه «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ»[15] در رابطه با تواضع و فروتنی نسبت به پدر و مادر است. جناح به معنای پر و بال گستران است که کنایه از مبالعه در تواضع و خضوع زیانی و عملی است مثل جوجه‌ای که بال و پر خود را باز می‌کند تا مهر و محبت مادر را تحریک کند و او را به فراهم ساختن غذا وادار سازد از این‌که در این آیه جناح مقید به «ذُل» شده استفاده می‌شود که انسان باید در معاشرت و گفتگو با پدر و مادرش طوری رفتار کند که پدر و مادر تواضع و خضوع او را احساس کنند و بفهمند که او را در برابر آنها خوار می‌کند و نسبت به ایشان محبت و مهر دارد.[16] 

یکی از آثار مهم احترام و نیکی کردن به پدر و مادر: 
الف) غفران الهی: خداوند در سوره اسراء بعد از آنکه دستور می‌دهد که نسبت به پدر و مادر نیکی و احترام و خضوع داشته باشید بعد از آن می‌فرماید: «ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا.»[17]  


«خدا به آنچه در دلهای شما است از خود شما آگاهتر است اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید خدا هرکه را با نیت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید.» 

و یکی از آثار بی‌حرمتی به پدر و مادر گرفتار شدن به عذاب الهی است:  


«والذی قال لوالدیه افٍ لکما اتعد اننی ان اخرج و قد خلت القرون من قبلی و هما یستغیثان الله ویلک ءامن ان وعدالله حق فیقول ما هذا الا ساطیر الاولین.»[18] 


این آیه در مورد فرزند بی ایمان و حق نشناسی است که مورد عاق والدین واقع شده است و به پدر و مادر اف گفته و می‌گوید: «آیا به من وعده می‌دهید که من در روز قیامت مبعوث می‌شوم در حالی که قبل از من هم اقوامی بودند و مردند و هرگز مبعوث نشدند.» این پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند تسلیم نمی‌شوند آنها فریاد می زنند و خدا را به یاری می‌طلبند که وای بر تو ای فرزند ایمان بیاور که وعده خدا حق است اما او همچنان لجاجت می‌کند و در مقابل پدر و مادر می‌گوید اینها چیزی جز افسانه‌های پیشین نیست. 


از این آیه معلوم می‌شود این فرزند کاملا به پدر و مادر بی احترامی کرده و به حرف پدر و مادر گوش نداده بلکه حتی آنها را مسخره هم کرده است سرانجام کار چنین افرادی را در آیه بعد روشن می‌کند و می‌فرماید: اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن و الانس انهم کانو خاسرین.[19] 


آنها کسانی هستند که عذاب الهی در باره آنها حتمی است و همراه با اقوام کافر از جن و انس که قبلا از آنها بوده گرفتار مجازات دردناک می‌شوند و اهل دوزخ‌اند.[20]


================================
پیوست
[1] . سوره بقره، آیه 83.  
[2] . سوره نساء، آیه 36.  
[3] . سوره انعام، آیه 151.  
[4] . سوره اسراء، آیه 23.  
[5] . سوره نعمان، آیه 14،13.  
[6] . محمّد حسین طباطبایی، المیزان، مترجم سید محمّد باقر موسوی همدانی، (قم، انتشارات اسلامی) ج 7، ص 515.  
[7] . سوره مریم، آیه 14.  
[8] . سوره مریم، آیه 32.  
[9] . محمّد مهدی اشتهاردی، داستان دوستان، (قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369) ج 3، ص 47.  
[10] . سوره عنکبوت،‌آیه 8.  
[11] . سوره نعمان،‌آیه 15.  
[12] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم،‌1374)، ج 17، ص 41.  
[13] . سوره لقمان، آیه 14.  
[14] . محمّدی ری‌شهری، میزان الحکمه، (ناشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1363) ج 10، 709.  
[15] . سوره اسراء،‌آیه 24.  
[16] . محمّد حسین، طباطبائی، تفسیر المیزان، مترجم سید محمّد باقر موسوی همدانی (قم، انتشارات اسلامی) ج 13، ص 109.  
[17] . اسراء 25  
[18] . احقاف 17.  
[19] . احقاف 18.  
[20] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم 1371)، ج21، ص337.
منبع: پورتال اندیشه قم

راه های جلب محبت همسر

روستای خزان

راهکارهای جلب محبت همسر

محبت واقعی کجاست؟

چگونگی ایجاد محبت بین زوجین از بحث هایی است که از دیرباز بین خانواده ها بر سر زبان هاست و هرجا سخن از خانواده باشد، صحبت از محبت بین زوجین برای ایجاد خانواده ی متعادل نیز مطرح است؛ اما محبت، تنها با آرام سخن گفتن و خوب صدازدن همسر، کامل نمی شود؛ بلکه اصول و روشی همه جانبه دارد که با رعایت هوش مندانه ی اغلب موارد، محبت عمیق ایجاد می شود؛ بنابراین، در قدم اول لازم است برای ایجاد محبت واقعی، هر یک از زن و مرد، با عمل به وظایف شرعی و قانونی خویش، از ایجاد تعارض در زندگی مشترک جلوگیری کنند و با شناسایی و عمل به چارچوب وظایف در اسلام و آگاهی به اصول زندگی مشترک، بتوانند در زندگی محبت و الفتی پایدار ایجاد کنند.
یکی از اساسی ترین راه ها برای داشتن زندگی سالم و ایجاد محبت در خانواده، رعایت حقوق همسر است که باید ابتدا، با حقوق شرعی و قانونی همسر خویش آشنا باشد تا بتواند آن را رعایت کند. پیامبر اکرم  می فرمایند: «هر کس محبتش به همسرش بیش تر باشد، ایمانش به خداوند زیادتر است»[1] توجه و برآوردن نیازهای عاطفی همسر، علاوه بر حفظ محبت بین زن و شوهر، باعث ایجاد وابستگی به او شده و می تواند یک اصل اساسی در زندگی مشترک باشد.

همسرم، تو را دوست دارم!

افرادی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، به این علت که راحت به علائم هیجانی همسرشان توجه می کنند و عکس العمل مناسب تری از خود نشان می دهند، در زندگی مشترک و روابط با همسر، از دیگران موفق ترند. درک موقعیت روحی همسر و این که در چه شرایطی قرار گرفته، به ما کمک می کند بتوانیم احساس های مناسبی از خود نشان دهیم؛ در نتیجه، فردی که از ابراز به موقع احساس های همسرش راضی باشد، علاقه و محبت بیش تری به او پیدا می کند. ابراز علاقه و محبت به همسر نیز، نیازی است که اغلب افراد از کم رنگ بودن آن در خانواده شکایت می کنند و این نیاز باید به طرز صحیحی ارضا شود؛ زیرا دوست داشتنِ تنها، کافی نیست. باید همسر ما بداند که چه قدر او را دوست داریم و این ابراز و بیان احساس قلبی است که می تواند گرمای عشق و محبت را بین زوجین بیش تر کند. پیامبر اسلام نیز در این باره می فرمایند: «این سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هیچ گاه از قلب او زدوده نمی شود و اثرهای مثبت آن همواره باقی می ماند[2]»

آرامش دهندگی، عیب پوشی، صداقت و هم سویی با همسر

یکی از اهداف ازدواج، رسیدن به آرامش است و یکی از اصلی ترین خصوصیت های همسر مناسب، آرامش­ دهنده بودن، به ویژه در بانوان است؛ زیرا همان طور که در قرآن اشاره به «لتسکنوا إلیها» شده، منظور از آرامش دهنده، زن است و توجه به این نکته می تواند زندگی شیرین تری را برای خانواده ها به ارمغان آورد. مزین شدن به صفت آرامش دهندگی از راه کارهای ایجاد محبت بین زوجین و سازنده ی ازدواج موفق است.
عیب پوشی همسر از دستورهای اکید اسلام برای داشتن خانواده ی سالم است. لباس، علاوه بر این که عیوب انسان را می پوشاند، زینت انسان نیز می شود و او را از گزند آفت ها حفظ می کند. همسر محبوب نیز طبق معرفی قرآن، باید مانند لباسی مناسب برای همسرش باشد.
صداقت داشتن در زندگی از ضرورت هایی است که در تعامل و ایجاد ارتباط بین مردم لازم است و صداقت در زندگی مشترک نیز، اولین ضرورت است و می تواند عامل مهمی در ایجاد و حفظ محبت بین زوجین باشد؛ همان طور که عدم صداقت و دروغ می تواند عاملی برای ایجاد شک و کدورت میان همسران شود. هم سویی و روابط خوب با خانواده ی همسر، از مؤلفه های ایجاد محبت بین زوجین است. مرد یا زنی که به راحتی و بدون حساسیت و حتی با میل و رضایت، بتواند رابطه ی مناسبی با خانواده اش برقرار کند، در جلب محبت همسر موفق تر است؛ زیرا نیاز به خانواده و ارتباط رضایت بخش با آن ها، برای سلامت روحی افراد لازم است.

اسرار همسرت آبروی توست!

رازداری و حفظ اسرار و اموال همسر در حضور و غیاب او، از نکته های قابل توجهی است که در تعالیم دینی نیز به آن اشاره شده است؛ زیرا فاش ساختن رازهای زندگی مشترک و خصوصی، می تواند اثرهای نامطلوبی در خانواده برجای گذارد که یکی از آن ها از بین رفتن محبت در همسر است. طرح رازها و اسرار زندگی مشترک، می تواند برای همیشه دید دیگران را درباره ی زندگی شخصی فرد تغییر دهد. امیرالمومنین  می فرمایند: «راز تو اسیر توست؛ اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای [3]»

عذرخواهی، محبت می آورد!

هر دختر و پسر جوانی که می خواهد ازدواج کند، باید تفاوت روحیه های زن و مرد را بشناسد؛ چون اگر روحیه های اختصاصی مردانه یا زنانه را نشناسد، در روند زندگی مسائلی را تجربه خواهد کرد که تفسیر و معنای آن را به درستی نخواهد فهمید و ممکن است تفسیر نادرست از یک رفتار، عواقب ناخوش آیند روحی برای او داشته باشد. عذرخواهی هنگام بروز اشتباه، می تواند اثر مثبتی در پذیرش خطای انسان داشته باشد و محبت ازدست رفته را بازسازی کند؛ ولی تکرار خطا و اشتباه بدون عذرخواهی، به مرور زمان می تواند سدّی برای بروز و ابراز محبت به همسر شود. یکی از راه ها برای داشتن زندگی موفق و ایجاد محبت، تغافل از اشتباه های همسر است. در سایه ی تغافل است که انسان بعد از انجام خطا، تلنگر خورده و خجالت زده می شود و سعی در جبران خطایش خواهد داشت؛ اما باید توجه داشته باشیم تغافل نباید به بی اهمیتی بدل شود و فرد خاطی را جری تر کند. از آن جایی که انسان خطاکار است و ممکن است این خطا و اشتباه در زندگی همه ی افراد پیش بیاید، باید با گذشت و نادیده گرفتن خطاها، برای حفظ عطوفت در خانواده، بذر عشق و محبت را بین زوجین پاشید و با گرمای قلب، منتظر جوانه زدن آن شد و این گذشت، علاوه بر گرم کردن کانون خانواده، باعث بخشش گناهان نیز می شود.

زندگی شیرین می شود وقتی...

مقبول و مورد پذیرش بودن، امری است که با تقویت اعتمادبه نفس در همسر، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اهمیت این موضوع به ویژه برای آقایان، بیش تر جلوه می کند و بانوان با تدبیر مناسب در رفتار با همسر، باید به این نکته توجه داشته باشند و رعایت این نکته، می تواند به بهبود روابط با همسر و ایجاد محبت، کمک شایانی کند. شیرینی و لذت خانواده، رهین ایجاد تفاهم و درک متقابل همسر است و با تفاهم نظام خانواده استحکام می یابد. باید توجه داشت همه ی افراد در آغاز زندگی مشترک، ممکن است به طور کامل تفاهم نداشته و در بسیاری موارد، اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند. زیبایی زندگی در این است که همسران با وجود اختلاف نظر، بتوانند یک دیگر را راضی کنند و زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند!
یکی از مسائلی که در همه ی زندگی ها کم وبیش رخ می دهد، بحث و جدل با همسر است. هنگام بروز اختلاف، بهترین راه حل، گفت وگوی سالم، درک متقابل و به دور از جدل است؛ زیرا اگر بحث با سر و صدا باشد، نه تنها اثر مثبتی نمی گذارد؛ بلکه حس لج بازی را در طرف مقابل قوی می کند. گفت وگوی سالم و منطقی و قبول کردن برخی مسائل هنگام بحث از طرف مقابل، باعث ایجاد هم دلی و رفع مشکل ها می شود.
ایجاد شادی و نشاط در زندگی و حفظ آن می تواند بسیاری از کمبودها و مشکل های پیش روی زندگی را کم رنگ کند. هنگام ناراحتی و عصبانیت، اغلب افراد نمی توانند برخورد مناسبی با اطرافیان داشته باشند؛ اما اگر روحیه ی شادابی و حفظ نشاط در زندگی پررنگ باشد، تسلط بیش تری بر خود خواهند داشت. هر یک از زن و شوهر، برای جلب محبت بیش تر، باید در ایجاد اعتماد متقابل تلاش کنند و بکوشند زمینه های خدشه دارشدن این اعتماد فراهم نشود؛ زیرا زندگی بدون اعتماد متقابل، پایدار نیست و مانند چینی بندخورده، مقاومت اولیه را ندارد.

خصوصیت های خوب همسرت را تقویت کن!

رغبت شناسی یا علاقه شناسی، کلید ورود به دنیای اطرافیان و رمز نفوذ در قلب آنان است و از مهارت های همسرداری، تفکیک تمایل های منطقی و مشروع، از تمایل های غیرمنطقی و نامشروع است و شناخت این خواسته های مشروع، انسان را برای ارضای به موقع و مناسب این خواسته ها ترغیب می کند؛ مثل علاقه به تفریح و سرگرمی، علاقه به مسافرت، که اگر فرد به تمایل های همسرش آشنا باشد و مخالفتی در انجام آن از خود نشان ندهد و همراهی لازم را در این زمینه داشته باشد، می تواند به ایجاد محبت بین خود و همسرش کمک کند!
یکی از علل پایداربودن خوش رفتاری در همسر، قدرشناسی و برجسته کردن نقاط مثبت خصوصیت های اوست. مرد یا زنی که خصوصیت های خوب همسرش را همیشه مدنظر دارد و بزرگ جلوه می دهد، این خصوصیت را در همسرش تقویت کرده و علاوه بر نهادینه کردن آن خصوصیت زیبا، او را تشویق به رفتارهای مناسب و بهتر می کند.

طلب کار نباش، آراسته باش!

یکی از مواردی که می تواند مهر و محبت بین زوجین را از بین ببرد یا کم رنگ کند، احساس طلب کاربودن از همسر است. افرادی که همیشه در پیِ شمارش وظایف همسر خود هستند، توقع بیش تری از همسر خود دارند و اغلب دیرتر از عمل کرد او راضی می شوند. توقع زیادداشتن، حس شکرگزاری را در انسان ضعیف می کند و این موضوع می تواند رابطه ی همسران را تیره و تاریک کند. خودآرایی، نظافت و زینت برای همسر نیز از مواردی است که اسلام برای حفظ کیان خانواده، به افراد، به ویژه بانوان تأکید می کند. آراستگی ظاهر و آراسته شدن با کمال های اخلاقی، راه نفوذ در دل همسر است.
 

پی نوشت ها
[1] حرعاملی، ج 14، ص 11
[2] حرعاملی، ج 7، ص 10
[3] آمدی، ج 1، ص 437

منابع:

۱. حرعاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، قم: مؤسسه ی آل البیت.

۲. آمدی، عبدالواحد (1388)؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه ی لطیف و سعید راشدی، قم: پیام علمدار.
همسرم تو را دوست دارم،آمنه،انتصاری، مجله پیام زن، دیماه سال 1393، شماره 274.






آداب زیارت امام حسین (علیه السلام)

آداب زیارت امام حسین(ع)

آداب زیارت امام حسین (علیه السلام) ۰ نظر

                                                               آداب زیارت امام حسین (ع)



آدابى است که زائر حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام باید آنها را در راه زیارت و در آن حرم مطهر مراعات کند

و آن چند چیز است: اوّل: پیش از آن که از خانه بیرون رود، سه روز روزه بدارد و روز سوم غسل کند، چنان که امام صادق علیه السّلام به صفوان دستور العمل دادند و در ذکر زیارت هفتم خواهد آمدو شیخ محمّد بن مشهدى در مقدمات زیارت «عیدین» ذکر فرموده که چون زیارت آن حضرت را اراده کنى، سه روز روزه بدار و روز سوم غسل کن و اهل و عیال خود را نزد خود جمع کن و بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ الْیَوْمَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ کُلَّ مَنْ کَانَ مِنِّی بِسَبِیلٍ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغَائِبَ اللَّهُمَّ احْفَظْنَا [بِحِفْظِکَ ] بِحِفْظِ الْإِیمَانِ وَ احْفَظْ عَلَیْنَا اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی حِرْزِکَ وَ لا تَسْلُبْنَا نِعْمَتَکَ وَ لا تُغَیِّرْ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ وَ عَافِیَةٍ وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ
خدایا من امروز به تو مى سپارم خودم و خاندانم و مال و فرزاندم، و هرکه را به شکلى از من بوده، حاضرشان و غیبشان را.
خدایا نگهدار ما را با نگهداری ات، به نگهدارى ایمان و بر ما حافظ باش.
خدایا ما را در پناهت قرار ده، و نعمتت را از ما مگیر، و آنچه ما راست از نعمت و سلامت کامل تغییر مده، و از فضلت بر ما بیفزا، که ما مشتاق به سوى توایم.
آنگاه از منزل خود با حال خشوع بیرون رو و بسیار بگو: لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر و الحمد للّه و ثناى خدا بر زبان جارى کن و بر پیامبر و آلش صلّى اللّه علیه و آله و سلّم صلوات فرست و به آرامى و وقار حرکت کن، روایت شده: خدا از عرق زائر امام حسین علیه السّلام از هر قطره اى هفتاد هزار فرشته خلق میکند، که خداى تعالى را تسبیح میکنند و از خدا آمرزش مى خواهند براى او و زائران آن حضرت تا روز قیامت برپا شود.
دوم: از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل شده چون به زیارت امام حسین علیه السّلام بروى، آن حضرت را محزون و غمناک و ژولیده م و و غبارآلود و گرسنه و تشنه زیارت کن که آن جناب با این احوال شهید شد و حاجات خود را بخواه و از کربلا بازگرد، و آن را وطن خود قرار مده.
سوم: زائر در سفر زیارت آن حضرت توشه خود را از غذاهاى لذیذ مانند بریانى و حلواجات قرار ندهد، بلکه خوارکش را نان با شیر یا ماست تهیّه ببیند.
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: شنیدم جماعتى به زیارت امام حسین علیه السّلام میروند، و با خود سفره هایى برمى دارند که در آنها بزغاله هاى بریان و حلواجات هست، اگر به زیارت قبر پدران یا دوستان خود بروند قطعا این خوراکی ها را با خود برنمیدارند.
در حدیث معتبر دیگرى نقل شده است که امام صادق علیه السّلام به مفضل بن عمر فرمود: زیارت کنید امام حسین علیه السّلام را بهتر از آن است که زیارت نکنید، و زیارت نکنید بهتر از آن است که زیارت کنید، مفّضل عرضه داشت: پشتم را شکستى! فرمود: و اللّه اگر به زیارت قبر پدران خود بروید، اندوهگین و غمناک میروید، و به زیارت آن حضرت که میروید سفره ها با خود برمیدارید، درحالیکه باید ژولیده م و و گردآلود بروید.
مولّف گوید: پس براى اغنیا و تجّار چه اندازه شایسته است، که این مطلب را در این سفر ملاحظه کنند و هرگاه در شهرهایى که تا کربلا بین راه ایشان است، عدّه اى از دوستانشان ایشان را دعوت و میهمانى میکنند و در زمان حرکت سفره هاى آنان را از پخته هاى لذیذ، و مرغ بریان و سایر غذاها پر مى کنند، نپذیرند و بگویند: ما مسافر کربلا هستیم، و براى ما تغذیه به این غذاها شایسته نیست.
شیخ کلینى روایت کرده: بعد از شهادت حضرت سیّد الشّهدا علیه السّلام همسر کلبیّه آن حضرت اقامه عزا نمود، گریست و سایر زنها و خدمتکاران گریستند، تا حدى که اشک هاى آنها خشک شد، از جایى براى آن مخدّره «جونى» هدیه فرستادند، که معنى آن را مرغ قطا گفته اند، این هدیه براى این بود که از خوردن آن در گریستن بر امام حسین علیه السّلام قوّت بگیرند، چون آن بانوى محترمه آن را دید پرسید چیست؟ گفتند: هدیه اى است که فلانى براى شما فرستاده، تا در ماتم امام حسین علیه السّلام به آن استعانت بجویید، فرمود: «ما که در جشن عروسى نیستیم، ما را چه به این خوراک؟ » پس دستور داد تا آن را از خانه بیرون بردند.
چهارم: از مسائلى که در سفر زیارت امام حسین علیه السّلام مستحب است، تواضع و فروتنى و خشوع و راه رفتن همانند بنده ذلیل است، پس کسانى که در راه زیارت آن حضرت، بر این مرکب هاى جدید سوار مى شوند، باید خیلى متوجه خود باشند، که بر سایر زائران و بندگان خدا، که به سختى و مشقّت به کربلا می روند، بزرگى ننمایند و تکبّر نورزند و آنان را زه چشم حقارت نبینند.
علما در احوال اصحاب کهف نقل کرده اند که آنها از خاصان دقیانوس و به منزله وزارى او بودند وقتى حق تعالى رحمت خود را شامل حال آنها فرمود، و به فکر خداپرستى و اصلاح کار خود برآمدند، مصلحت خویش را در این دیدند، که از مردم کناره گیرند، و در غارى پناه گرفته به عبادت حق مشغول شوند، به این خاطر سوار بر اسبها شده، از شهر بیرون آمدند، همینکه سه میل راه رفتند، تملیخا که یکى از آنان بود گفت: «برادران این راه، راه آخرت است و باید به صورت ندارى و مسکنت رفت، و ملک و ریاست دنیا را کنار گذاشت، اکنون از اسبها پیاده شوید، و با پاى پیاده به درگاه حق روید، شاید خدا به شما رحم کند، و در کار شما گشایشى نصیب شما فرماید، همگى از اسبها خود پیاده شدند، و آن افراد محترم و معظّم در آن روز، هفت فرسخ با پاى پیاده راه رفتند، تا پاهایشان مجروح و خون چکان شد! پس زائران قبر مطهر امام حسین علیه السّلام این واقعیت را در نظر داشته باشند، و بدانند شخص در این راه هرچه براى خدا تواضع کند، باعث رفعت مقام او خواهد شد، بنابراین در آداب زیارت آن جناب از امام صادق علیه السّلام روایت شده: هرکه پیاده به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام برود، حق تعالى براى او به عدد هر گام هزار حسنه می نویسد، و هزار گناه را از او محو میکند، و براى او هزار درجه در بهشت بلند میکند، چون به شطّ فرات رسیدى غسل کن و پایت را برهنه نما، و کفش هاى خود را در دست گیر، و راه برو همانند راه رفتن بنده اى خوار.
پنجم: اگر در بین راه زائر پیاده اى را دید، که وامانده و خسته شده، و از او کمک خواست تا تواند در کار او اهتمام ورزد و او را به منزل رساند، و مبادا که او را سبک شمارد، و به او بیاعتنایى کند.
شیخ کلینى به سند معتبر از ابو هارون روایت کرده: من در خدمت امام صادق علیه السّلام بودم، به جمعیتى که نزد ایشان بودند فرمود: شما را چه شده که به ما استخفاف مینمایید؟ از میان آنها مردى از اهل خراسان برخاست و گفت: پناه میبریم به خدا از این که ما به شما یا به چیزی از امر شما استخفاف کنیم و آن را کوچک شماریم، فرمود: آرى تو خودت یکى از آنانى هستى، که سبک شمردى و خوار کردى مرا! آن مرد گفت: به خدا پناه میبرم که من شما را خوار کرده باشم.
فرمود: واى بر تو، وقتى که نزدیک به جحفه بودیم، آیا نشنیدى که فلان کس به تو گفت: مرا به اندازه یک میل راه سوار کن، به خدا سوگند من از پیمودن راه خسته شدم، به خدا قسم تو سر به سوى او بلند نکردى، و او را سبک شمردى، و هرکه مؤمنى را خوا رکند ما را خوار کرده، و حرمت ما را تباه کرده است! ! مؤلف گوید: ما در فصول گذشته در آداب زیارت، در ادب نهم کلامى با روایتی از على بن یقطین که مناسب با این مقام است ذکر کردیم، به آنجا رجوع کن، که در آن روایت موعظه نیکویى است و این ادب که در اینجا ذکر شد، اختصاص به زائران امام حسین علیه السّلام ندارد، ولى چون این مطلب در راه زیارت آن حضرت بسیار اتفاق میافتد، به این خاطر آن را در اینجا ذکر کردیم.
ششم: از ثقه جلیل القدر محمّد بن مسلم روایت شده است که به حضرت باقر علیه السّلام عرض کرد: ما زمانى که به زیارت پدرتان حسین بن على علیه السّلام میرویم آیا چنین است که در حج خانه خداییم؟ فرمود: آرى، عرضه داشت: پس آنچه بر حاجیان لازم است بر ما لازم است؟ فرمود: بر تو لازم است با هرکه رفیق توست نیکو مصاحبت کنى، و بر تو لازم است که کم سخن بگویى، مگر سخن خیر، و بر تو لازم است که بسیار یاد خدا کنى و لازم است که جامه هایت پاکیزه باشد، و پیش از آن که داخل حایر شوى غسل کنى، و لازم است که با خشوع و رقّت باشى و نماز بسیار بخوانى و بر محمّد و آل محمّد صلوات بسیار فرستى، و باید خود را از چیزهایى که سزاوار تو نیست حفظ کنى، و دیده ات را از حرام و شبهه بپوشانى، و به برادران مؤمن پریشان خود احسان کنى، و اگر کسى را ببینى که خرجى اش تمام شده از او دستگیرى کرده، و خرجى خود را بین او و خود به طور برابر قسمت کنى و تقیّه بر تو لازم است که قوام دین تو به آن است، و همچنین پرهیز از امورى که خدا از آنها نهى فرموده و خصومت و بسیار قسم خوردن و مجادله و منازعه اى که در آن سوگند باشد ترک کنى، چون چنین رفتار کنی به اندازه ثواب حج و عمره براى تو تمام میشود و از جانب کسیکه به مال خرج کردن، و از اهل خود دور افتادن طلب ثواب او کرده اى، مستوجب میشوى به اینکه به آمرزش گناهان و رحمت و خشنودى خدا به وطن بازگردى.
هفتم: در روایت ابو حمزه ثمالى (رضوان اللّه علیه) ، از امام صادق علیه السّلام باب زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام نقل شده: چون به نینوا رسیدى بارهاى خود را در آنجا بگذار، و به خود روغن ممال، و به چشم سرمه مکش، و گوشت مخور، البته تا زمانیکه در آنجا اقامت دارى.
هشتم: غسل کردن با آب فرات است، که روایات در فضیلت آن بسیار وارد شده، در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده: هرکه به آب فرات غسل کند و قبر امام حسین علیه السّلام را زیارت کند، از گناهان خالى شود، همانند روزى که از مادر متولد شده اگرچه گناهانش از گناهان کبیره بوده باشد و روایت شده: خدمت آن حضرت عرض شد، که بسا شود که ما به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام برویم و غسل زیارت به سبب سرورى هوا یا غیر آن بر ما دشوار باشد، فرمود: هرکه در فرات غسل کند و حضرت حسین علیه السّلام را زیارت نماید، آن قدر از فضیلت براى او نوشته شود که به شماره درنیاید.
از بشیر دهّان روایت شده: امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکه به زیارت قبر حسین بن على علیه السّلام برود، پس وضو بگیرد و در فرات غسل کند، قدمى بر ندارد و قدمى نگذارد مگر آنکه حق تعالى براى او حجّ و عمره بنویسد و در بعضى از روایات آمده: غسل کن از فرات، از جایى که برابر قبر آن حضرت واقع شود و چنان که از بعضى روایات استفاده میشود خوب است چون به فرات برسد صد مرتبه اللّه اکبر و صد مرتبه لا اله الاّ اللّه و صد مرتبه صلوات بر پیامبر و آل آن حضرت فرستد.
نهم: چون خواستى وارد حایر مقدّس شوى، از درى که در جانب مشرق قرار دارد وارد شو، چنان که امام صادق علیه السّلام به یوسف کنّاسى فرمودند.
دهم: در روایت ابن قولویه آمده: امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: اى مفضّل چون به قبر امام حسین علیه السّلام رسیدى بر در روضه بایست و این کلمات را بخوان که تو را به هر کلمه نصیبى از رحمت الهى خواهد بود:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عَلِیٍّ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِیِّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَارُّ التَّقِیُّ السَّلامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِکَ السَّلامُ عَلَى مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ بِکَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
سلام بر تو اى وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو اى وارث نوح پیامبر خدا سلام بر تو اى وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو اى وارث موسى همسخن خدا، سلام بر تو اى وارث عیسى روح خدا، سلام بر تو اى وارث محمّد حبیب خدا، سلام بر تو اى وارث على، جانشین رسول خدا، سلام بر تو اى وارث حسن آن پیشواى پسندیده، سلام بر تو اى وارث فاطمه دختر رسول خدا، سلام بر تو ای شهید صدّیق، سلام بر تو اى جانشین نیکوکار با تقوا، سلام بر ارواحى که به آستانت فرود آمدند، و به درگاهت بار انداختند، سلام بر فرشتگان خدا که گرداگرد تواند، شهادت میدهم که تو نماز برپاداشتى، و زکات پرداختى، و امر به معروف و نهى از منکر نمودى و خدا را خالصانه عبادت کردى، تا مرگ تو را دررسید، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
سپس به سوى قبر روانه میشوى، و به هر گامى که بر میدارى یا میگذارى، همانن ثواب کسى را دارى که در راه خدا در خون خود دست و پا زده باشد چون نزدیک قبر رسیدى به قبر دست بمال و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ.
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمین و آسمانش.
پس از آن از قبر فاصله گرفته متوجه نماز میشوى، و به هر رکعت که نزد آن حضرت بجا میآورى همانند ثواب کسى را دارى، که هزار مرتبه حج و عمره انجام داده و هزار بنده آزاد کرده و هزار مرتبه همراه پیامبر مرسل، براى خدا به جهاد برخاسته باشد.
یازدهم: از ابو سعید مدائنى نقل شده: خدمت امام صادق علیه السّلام مشرّف شده، پرسیدم: به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام بروم؟ آرى برو به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام فرزند رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیک ترین نیکان و پاکیزه ترین پاکیزگان و نیکوکارترین نیکوکاران و چون آن حضرت را زیارت کنى، نزد سر آن حضرت هزار مرتبه تسبیح امیر مؤمنان علیه السّلام و نزد پاى آن حضرت هزار مرتبه تسبیح حضرت فاطمه علیها السّلام را بخوان، پس کنار آن حضرت دو رکعت نماز بخوان و در آن دو رکعت سوره هاى (یس) و (الرّحمن) را قرائت کن چون این عمل را بجا آوری ثواب بزرگى براى تو خواهد بود، گفتم: فدایت شودم: تسبیح على و فاطمه علیهما السّلام را به من بیاموز، فرمود: باشد اى، ابو سعید، تسبیح على علیه السّلام این است:
سُبْحَانَ الَّذِی لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ الَّذِی لا تَبِیدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ الَّذِی لا یَفْنَى مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ الَّذِی لَا یُشْرِکُ أَحَداً فِی حُکْمِهِ سُبْحَانَ الَّذِی لَا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ الَّذِی لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ الَّذِی لا إِلَهَ غَیْرُهُ.
منزّه است آن که خزانه هایش تمام نمى شود، منزّه است آن که نشانه هایش نابود نمى گردد، منزّه است آن که هرچه نزد اوست فنا نمى پذیرد، منزّه است آن که هیچ کس را در حکمش شریک قرار نمى دهد، منزّه است آن که براى فخرش از هم پاشیدگى نیست، منزّه است آن که براى دورانش انقطاعى وجود ندارد، منزّه است آن که معبودى جز او نیست.
و تسبیح حضرت فاطمه علیها السّلام چنین است
سُبْحَانَ ذِی الْجَلالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْبَهْجَةِ وَ الْجَمَالِ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفَا وَ وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ
منزّه است صاحب شوکت و والایى و بزرگی نزّه است صاحب عزّت بلند مقام فرازمند، منزّه است صاحب فرمانروایى گرانمایه ازلى، منزّه است صاحب حسن و جمال، منزّه است آن که خود را با نور و وقار پوشانده، منزّه است آن که جاى پاى مورچه را بر سنگ صاف، و ردّ پاى عبور پرنده را در هوا میبیند.
دوازدهم: نماز واجب و مستحبّ را نزد قبر امام حسین علیه السّلام بخواند، زیرا نماز نزد آن حضرت مورد قبول است.
سیّد ابن طاووس فرموده: با تمام وجود بکوش که نماز واجب و مستحب در حایر شریف از تو فوت نشود، همانا روایت شده: نماز واجب نزد آن حضرت برابر است با حج و نماز مستحب مساوى است با عمره.
مؤلف گوید: ثواب بسیارى براى نماز در حایر شریف در روایت مفضّل گذشت.
در روایت معتبرى از امام صادق علیه السّلام نقل شده: هرکه آن حضرت را زیارت کند و دو رکعت یا چهار رکعت نماز نزد آن حضرت بجا آورد ثواب حج و عمره براى او نوشته میشود.
آنچه از روایات ظاهر میشود این است که نماز زیارت و غیر آن را در پشت قبر و بالاى سر بجا آوردن، هر دو خوب است، و اگر بنای خواندن در بالاى سر را دارد، عقب تر بایستد که محاذى اصل قبر مقدّس نباشد.
در روایت ابو حمزه ثمالى از امام صادق علیه السّلام آمده: نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بگذارد، در رکعت اول پس از سوره حمد سوره یس و در رکعت دوم پس از سوره حمد سوری الرّحمن بخوان و اگر خواهى پشت قبر این نماز را به جاى آر.
و البته در بالاى سر بهتر است، چون از این نماز فراغت یافتى، هرچه نماز میخواهى بخوان، ولى از این دو رکعت نماز زیارت، نزد هر قبرى که زیارت کنند نباید غفلت ورزید.
ابن قولویه از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که به شخصى فرمود: اى فلان تو را چه مانع است، که هرگاه حاجتى برایت روى دهد، نزد قبر حسین صلوات اللّه علیه بروى، و چهار رکعت نماز نزد او بخوانى، آنگاه حاجت خود را از خدا بخواهى به درستى که نماز واجب نزد آن حضرت برابر با حجّ، و نماز مستحبّ مساوى با عمره است.

اثبات وجود حضرت رقیه (س)

حضرت رقیه (س)

اثبات وجود حضرت رقیه (س) ۰ نظر

                                        اثبات وجود حضرت رقیه (س)



تحقیقی که پیش رو دارید یکی از مسائل تاریخی زمان سید الشهداء علیه السلام یعنی وجود حضرت رقیه سلام الله علیها را بررسی کرده است. نگارنده سعی نموده با دلایل مختلف تاریخی، شرعی و معنوی و از طریق معجزات و کرامات و نقل اشعار معتبر و سند های موثق ثابت کند که سید الشهدا علیه السلام دختر دردانه ای به نام رقیه سلام الله علیها داشته اند که مزار و مرقد شریفش هم اکنون در کشور سوریه و در شهر دمشق قبله ی اهل عشق و محبت است.
واژگان کلیدی : حضرت رقیه سلام الله علیها ، امام حسین علیه السلام ، اسارت ، شام ، خرابه

پیشگفتار :
 

اَلحَمدُ لله رَبِّ العالَمین و صَلّی اللهُ عَلی محمَّدٍ و آله الطاهرین و لَعنَهُ الله عَلی اَعدائِهم و غاصبی حُقوقِهم و مُنکِری فَضائِلِهم و مناقِبِهم مِن الجنِّ و الاِنس اَجمَعین اِلی یَومِ الدین.
قالَ رسولُ الله : اَلنُّجومُ اَمان لِاَهلِ السَّماء وَ اَهلُ بَیتی اَمانُ لِاَهلِ الاَرض فَاِذا ذَهَبَ اَهلُ بَیتی ذَهَبَ اَهل الاَرض.
ستارگان امانند برای اهل آسمان و اهل بیت من امانند برای اهل زمین،پس زمانی که اهل بیت من از زمین رخت بربندند اهل زمین هم نابود خواهند شد.(1)
ستایش خدای را که ما را از پیروان محمد صلی الله علیه و آله و آل پاک او قرار داد،خداوندی که بر اساس حکمت بالغه ی خود ، محمد صلی الله علیه و آله و خاندان او را برتری داد و بوسیله ی آنان چراغ هدایت را بر افروخت تا پس از اثبات وجود این انوار مقدسه و شناخت راه و رسم زندگی این بزرگواران؛ جویندگان طریقت احمدی و تشنگان معرفت علوی،همواره زندگی اهل بیت علیهم السلام را الگوی خود قرار دهند و با اقتدا به ایشان صراط مستقیم الهی را بپیمایند که به رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی نایل آیند.(2)

مقدمه :
 

همانطور که میدانیم تاریخ ادیان مخصوصا اسلام مملو از حبّ و بغض هاست و این عامل در ثبت وقایع تاریخی اثر بسیار زیادی داشته، پس امروز برای طالبان حقیقت لازم است پرده ها را کنار زده و وقایع تاریخی را واضح کنند . از جمله مباحث تاریخی ، شخصیتهای تاریخی هستند که در مورد آنها اختلافاتی دیده می شود. به عنوان مثال حضرت رقیه سلام الله علیها که بعضی منکر وجود ایشانند و بعضی صد در صد ایشان را پذیرفته اند. لذا در این مجموعه به این مبحث پرداخته شده و به جهت اثبات وجود این بانوی دو عالم به گوشه ای از اسناد تاریخی، روایی، فرمایشات علما، اشعار شعرا، سیره، مصائب، کرامات، معجزات، مکان دفن و داستان های معتبر پیرامون ایشان اشاره خواهیم کرد به امید آنکه حضرتش این تلاش ناچیز را از بنده ی حقیر بپذیرد.
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن رشک ملک

سر آغاز سخن :
 

بر آشنایان به تاریخ اسلام و تشیّع پوشیده نیست که شیعه یک گروه ستم دیده و غارت زده است؛گروهی است که در طول تاریخ بارها و بارها هدف هجوم و تجاوز های وحشیانه قرار گرفته،پیشوایان دین و رجال شاخصش شهید گشته و آثار علمی و تاریخی اش سوزانده شده.شیعه در گذر از درازنای این تاریخ پر درد و رنج اولا مجال ثبت بسیاری از حوادث تاریخی را چنانچه باید و شاید نداشته ثانیا بخشی قابل ملاحظه از آثار و مآخذ تاریخی خویش را از دست داده و آنچه برایش مانده تنها بخشی از آثار مکتوب ، همراه با اطلاعاتی است که به گونه ای شفاهی سینه به سینه نقل شده و اکنون در ذهنیت شیعه به صورت مشهوراتی نه چندان مستند یا مجهول السند موجود است .
بی جهت نیست که اطلاعات مکتوب و مستند ما درباره ی سرنوشت شخصیتی چون زینب کبری سلام الله علیها پس از بازگشت به مدینه از شام (با وجود جلالت قدر و نقش بسیار مهم آن حضرت در نهضت عاشورا) بسیار کم و در حد صفر است و با چنین وضعی تکلیف دیگران همچون حضرت امّ کلثوم سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها معلوم است. در چنین شرایطی وظیفه ی محققان تیز بین و فراخ حوصله که خود را با نوعی گسست و انقطاع تاریخی یا کمبود اطلاع نسبت به جزئیات روبه رو می بینند چیست؟
راهی که برخی محققان سطحی نگر یا محقق نمایان در این گونه موارد بر می گزینند قضاوت عجولانه در باره ی موضوع و احیاناً نفی اطلاعات و مشهورات موجود به بهانه ی برخی«استحسانات و استبعادات قابل بحث»یا«عدم ابتنای اطلاعات مزبور بر مستندات قوی» و یا «تکیه بر رد بعضی اسناد به خاطر وجود مواردی اشتباه در آن سند و یا دور از ذهن و یا صرفاً نقل قولی در این سند ها که به اصل مطلبی دیگر مربوط نمی گردد» است که گاه ژستی از روشن فکری را نیز به همراه دارد،اما این راه که طی آن آسان هم بوده و مؤونه ی زیادی نمی برد،بیشتر به پاک کردن صورت مسئله میماند تا حل معظلات آن.
راه دیگری که البته پویندگان آن اندک شمارند و تنها محققان پر حوصله و خستگی ناپذیر همت پیمودن آن را دارند، این است که بکوشیم بجای رد و انکار های عجولانه،کمر همت بسته به کمک تتبعی وسیع و تحقیقی ژرف به اعماق تاریخ فرو رویم و با غوطه وری در کتب تاریخی، تفسیر، سیره، حدیث، لغت و حتی اشعار شعرای آن روزگار و دقت منطوق و مفهوم و مدلول تطابقی و التزامی محتویات آن ها بر واقعیات هزار توی آن روزگار احاطه و اشراف یابیم و به مدد این احاطه و اشراف نقاط خالی تاریخ را پر سازیم و جامه ی چاک چاک و ژنده ی تاریخ را رفو کنیم و توجه داشته باشیم که : با توجه به کتاب سوزی ها ، سانسور ها و تفتیش عقاید های مکرری که در تاریخ شیعه رخ داده اولاً نیافتن هرگز دلیل نبودن نیست و به اصطلاح عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود،ثانیاً نمی توان همه جا به منطق لو کان لبان (اگر چیزی بود مسلما آشکار می شد ) تمسک جست و مشهورات مجهول السند را عجولانه و شتاب زده انکار کرد،ثالثاً نبایستی به سادگی و صرفا روی برخی استبعادات و استحسانات ظاهرا موجه اطلاعات موجود را رد کرد و از سنخ خرافات و جعلیات انگاشت،زیرا چه بسا این مسائل محصول بی اطلاعی یا غفلت از برخی جهات و جوانب مکتوم قضیه باشد و با روشن شدن آن جوانب تحلیل ما اصولاً عوض شده استبعادها جای خود را به پذیرش قضیه و یا بالعکس خواهد داد و یا برداشت تازه ای در افق دید ما ظاهر خواهد شد،رابعاً باید توجه داشت که حتی اطلاعاتی هم که احیاناً به صورت خبر واحد یا متکی به منابع غیر معتبر وجود دارد،لزوماً دروغ و خلاف حق نیست و لذا باید همانها را نیز بجای انکار عجولانه با حوصله ی تمام در جریان یک پژوهش و تحقیق وسیع مورد بررسی دقیق قرار داد و صحّت و سقمشان را محک زد و احیاناً به صورت سر نخ تحقیق از آن ها بهره جست یا در گردونه تعارض ادلّه و صف بندی دلایل معارض آنها را به عنوان مؤیّد و مرجّح به کار گرفت.
اصولاً نفی و انکار نیز همچون اثبات هر چیزی دلیل می خواهد و آنچه که دلیل نمی خواهد نمی دانم است و حتی نفی و انکار مؤونه ی بیشتری می برد تا اثبات و فراموش نکنیم که هر چند در عرصه ی تحقیقات تاریخی تجزیه و تحلیل های عقلی و استبعاد ها و استحسانهای ذهنی،جایگاه خاص خود را دارد و نباید چیزی را بر خلاف اصول مسلّم عقلی پذیرفت امّا در عین حال باید دانست که حرف آخر را در این عرصه «تتبّع و تحقیق ژرف و گسترده در اسناد و مدارک مستقیم و غیر مستقیم تاریخی می زند و موضوع مورد بحث ما یعنی اثبات وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها بنت الحسین علیه السلام که توسط برخی از علما مورد قبول نیست و شاید وجود این اسم را برای ایشان قائل نیستند نیز،ازآنچه گفته شد استثناء نیست و لذا بر ماست که این نظریات را نقل و به آنها پرداخته تا حقیقت آشکار گردد.

شجره ی خانوادگی حضرت رقیه سلام الله علیها
 

مسائلی پیرامون نام مبارک ایشان :
نام شریفش رقیه سلام الله علیها ،فاطمه سلام الله علیها و زینب سلام الله علیها است.(3)کلمه ی رقیه در اصل از ارتقاء به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است. این نام قبل از اسلام وجود داشته مثلاً نام یکی از دختران جناب هاشم جدّ دوّم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رقیه سلام الله علیها بوده است که عمّه ی پدر رسول خدا صلی الله علیه و آله رقیه سلام الله علیها می شود(4)و همچنین یکی از دختران امام حسن مجتبی علیه السلام که نام ایشان نیز رقیه سلام الله علیها بوده است(5)و همچنین دو دختر از فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام به نام های رقیه سلام الله علیها و رقیه ی صغری سلام الله علیها به این نام بوده اند.(6)

فرزندان امام حسین علیه السلام :
 

در کتاب الارشاد شیخ مفید;شش فرزند برای آن حضرت ذکر شده که چهار پسر و دو دختر می باشند و دختر آخر فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام که مادرش امّ اسحق سلام الله علیها دختر طلحه ابن عبدالله است و بعضی ایشان را همان رقیه سلام الله علیها می دانند.(7) امّا علی ابن عیسی اربلی;در کشف الغمه و کمال الدین گفته اند اولاد حسین علیه السلام ده تن بوده شش پسر و چهار دختر سه علی علیه السلام ،محمّد علیه السلام ،عبدالله علیه السلام ،جعفر علیه السلام ،زینب سلام الله علیها ،سکینه سلام الله علیها ،فاطمه سلام الله علیها و چهارمی که اسم نبرده و به فرموده ی دانشمند معظم،ثقه المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی;در نفس المهموم این دختر چهارم همان وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها می باشد(8)
همچنین دانشمند معظم علامه حائری;در کتاب معالی السّبطین می نویسد:بعضی مانند محمد ابن طلحه ی شافعی و دیگران از علمای شیعه و اهل تسنن می نویسند امام حسین علیه السلام دارای ده فرزند شش پسر و چهار دختر بوده اند سپس می نویسد دختران او عبارتند از سکینه سلام الله علیها ،فاطمه ی صغری سلام الله علیها ،فاطمه ی کبری سلام الله علیها و رقیه سلام الله علیها.(9) و از این دست برخی از مورّخین دختری به نام رقیه3برای آن حضرت نوشته اندکه موقعی که اهل بیت علیهم السلام در شام بوده اند در آنجا وفات یافته است.(10)

پاسخ به یک سؤال :
 

حال این سؤال پیش می آید آیا نبودن نام حضرت رقیه سلام الله علیها در میان فرزندان امام حسین علیه السلام در کتاب ها و متون قدیم مانند الارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامام طبری بر نبودن چنین دختری برای امام حسین علیه السلام دلالت ندارد؟ که برای یافتن پاسخ این سؤال علاوه بر مطالب قبلی توجه به این مباحث نیز خالی از لطف نیست :
در آن عصر به دلیل اندک بودن امکان نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان از سوی دیگر و سانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشته اند از سوی سوم و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه ی جزئیات تاریخ زندگانی امامان موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی آنان در پشت پرده ی خفا باقی بماند بنا بر این ذکر نکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد.
گاهی بر اثر همنام بودن چند شخص در یک خاندان،موجبات اشتباه در تاریخ فراهم شده و همین مطلب امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند مشکل کرده است.
گاهی بعضی دختران دو نام داشته اند و به همین احتمال حضرت رقیه سلام الله علیها را فاطمه ی صغری سلام الله علیها می خواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام رقیه سلام الله علیها شده باشد و ممکن است فاطمه سلام الله علیها اسم اصلی و رقیه سلام الله علیها لغب باشد.
چنانچه قبلا ذکر شد و بعد از این نیز بیان می شود بعضی علمای بزرگ از قدما،از حضرت رقیه سلام الله علیها به عنوان دختر امام حسین علیه السلام یاد کرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه ی شام شرح داده اند. پس باید نتیجه گرفت که یقیناً کتاب ها و دلایلی در دسترس آنها بوده که بر اساس آن از حضرت رقیه سلام الله علیها سخن به میان آمده، کتاب هایی که در دسترس دیگران نبوده است و در دسترس ما نیز نمی باشد.برای مثال کتاب «الامامه والتبصره» تألیف شیخ صدوق ;،در دسترس علامه جمعی;و علامه بحرانی;صاحب (عوالم العلوم) بوده و این دو بزرگوار از آن کتاب روایت نموده اند ولی این کتاب در طول تاریخ مفقود شده است از همین رو حاج آقا بزرگ تهرانی;صاحب کتاب بزرگ«الذریعه»اظهار تأسف می کنند که چرا کتاب های نفیس شیعه این چنین دستخوش حوادث روزگار قرار گرفته اند.(11) بنا براین ذکر نشدن نام حضرت رقیه سلام الله علیها در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دختری برای امام حسین علیه السلام نخواهد بود.چنانچه عدم ثبت بسیاری ازجزئیات ماجرای عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران در کتاب های مربوطه،دلیل آن نمی شود که بیش ازآنچه در باره ی کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته باشد.(12)

پدر و مادر حضرت :
 

پدر بزرگوار حضرت رقیه سلام الله علیها امام عظیم حسین ابن علی علیه السلام ،تاج عالم امکان،پادشاه عالمیان معروف تر از آن است که نیاز به توصیف و معرفی داشته باشدو مادر حضرت رقیه سلام الله علیها مطابق با بعضی از نقل ها امّ اسحق سلام الله علیها نام داشت که قبلا همسر امام حسن مجتبی علیه السلام بود و آن حضرت در وصیت خود به امام حسین علیه السلام سفارش کرد که با امّ اسحق سلام الله علیها ازدواج کند و فضائل بسیاری را برای آن بانو برشمرد.(13) و شیخ مفید;هم در کتاب الارشاد امّ اسحق بنت طلحه را مادر فاطمه سلام الله علیها بنت الحسین معرفی می کند.(14)
سن حضرت رقیه سلام الله علیها :
سن مبارک حضرت رقیه سلام الله علیها هنگام شهادت طبق پاره ای از روایت ها سه سال و مطابق پاره ای دیگر چهار سال برخی نیز پنج سال و هفت سال نقل کرده اند در کتاب وقایع الشهور و الایام نوشته ی علامه ی بیرجندی;آمده است که دختر کوچک امام حسین علیه السلام در روز پنجم ماه صفر سال 61 هجری وفات کرد چنانچه همین مطلب در کتاب ریاض القدس نیز نقل شده است.(15)

جستجو در اسناد تاریخی
 

آب گرفتگی قبر مطهر :
 

مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم خراسانی;متوفای سال 1352 هجری قمری در منتخب التواریخ می نویسد:
عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علما و محصلین نجف اشرف است به حقیر فرمود:جد امّی بلا واسطه من جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی;که نسبتش منتهی می شود به سیّد مرتضی علم الهدی;و سن شریفش از نود افزون بود و بسیار شریف و محترم بودند سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند.شبی دختر بزرگ ایشان جناب رقیه بنت الحسین علیهما السلام را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده و بدن من در اذیّت است،بیایید و قبر و لحد من را تعمیر کنید.دخترش به عرض سیّد رساند و سیّد از ترس حضرات اهل تسنن به خواب ترتیب اثر نداد.شب دوم دختر دوم و شب سوم دختر سوم،بدون ترتیب اثر تا شب چهارم خود سیّد این ماجرا را در خواب دید و آن علیا مخدره به طریق عتاب فرمودند:چرا والی را خبر دار نکردی؟صبح سیّد نزد والی شام رفت،والی با علما و صلحای شام پس از غسل و پوشیدن لباسهای نظیف و پس از نبش قبر توسط همین سیّد سه روز مشغول به تعمیر قبر شدند.
سیّد در طول این سه روز فقط در اوقات نماز این بدن مطهره را که کفن آن سالم بود در مکان نظیفی می گذارد و پس از نماز دوباره او را در بغل می گرفت و گریه می کرد و از کرامت این مخدره این بود که سید ابراهیم در این سه روز نه احتیاج به آب و غذا پیدا کرد و نه محتاج به تجدید وضو شد،بعد که خواست مخدره را دفن کند سیّد دعا کرد، خداوند پسری به او مرحمت فرمود مسمّی به سیّد مصطفی.آیت الله حاج میرزا هاشم خراسانی;، سپس می گوید گویا این قضیه در حدود سنه ی 1280 ه.ق اتفاق افتاده است.(16)

شفای مار گزیدگی :
 

مرحوم آیت الله سیّد هادی خراسانی ;نیز در کتاب معجزات و کرامات ماجرایی را نقل می کند که مؤید قضیه فوق است و می نویسد:روی پشت بام خوابیده بودیم که مار دست یکی از خویشاوندان ما را گزید وی مدتی مداوا کرد ولی سودی نبخشید.آخر الامر جوانی به نام سیّد عبد الحسین نزد ما آمد و گفت کجای دست او را مار گزیده است؟چون محل مارگزیدگی را به او نشان داد بلافاصله دستی به آن موضع زد و بکلی محل درد خوب شد سپس گفت من نه دعایی دارم و نه دوایی فقط کرامتی است که از اجداد ما رسیده است، هر سمی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد آگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب می شود.این است که جد ما در شام موقعی که قبر شریف حضرت رقیه سلام الله علیها را تعمیر می کردند جد من بدن مطهره ی این مخدره را سه روز روی دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردندو از آنجا این اثر در خود و اولادش نسل بعد از نسل مانده است.(17)

لحظه ی وداع :
 

به اسناد قدیمی تر برگشته در کتاب جواهر الایقان و سرمایه ی ایمان ترجمه ی اسرار الشهادات نوشته ی فاضل محقّق و عالم مدقّن حاوی شریعت نبوی و هادی در معرفت حسین علیه السلام عالم ربانی آخوند ملا آقا دربندی شیروانی اعلی الله مقام الشریف متوفای سال 1285 ه.ق می رسیم که در هنگام وداع با اهل حرم نام این فرزند امام حسین علیه السلام یعنی حضرت رقیه سلام الله علیها را از زبان این امام همام نقل کرده است بدین گونه که می فرماید:
چون آن امام مظلوم علیه السلام نظر به ابدان مطهره و اجساد طیبه ی عترت هاشمیه و جوانان بنی عبدالمطلب8کرد و همچنین به ابدان شریفه ی اصحاب نظر انداخت و آن ابدان را پاره پاره دید آه سردی کشید و به سوی حرم رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و فرمود یا زینب سلام الله علیها یا امّ کلثوم سلام الله علیها و یا فاطمه سلام الله علیها و یا رقیه سلام الله علیها و یا سکینه سلام الله علیها عَلَیکُنَّ مِنّی السَّلام؛و سکینه سلام الله علیها فریاد کشید و عرض کرد ای پدر جان تسلیم به کشته شدن و تن به مرگ داده ای فرمود:چطورتن به مرگ ندهد کسیکه یار و یاورش همه کشته می شوند و دیگر یاور و معین نداشته باشد.(18)

سنگ نوشته :
 

عبد الوهاب بن احمد شافعی مصری معروف به شعرانی متوفا ی 973 ه.ق در کتاب المنن باب دهم نقل می کند:نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام معروف است. بر روی سنگ واقع در درگاه این مرقد این چنین نوشته است:هذَا البَیتُ بُقعَه شُرِّفَت بِالِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و بِنتُ الحُسَینِ الشَّهید علیه السلام رُقَیَّه سلام الله علیها.این خانه مکانی است که به ورودآل پیامبر علیهم السلام و دختر امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها شرافت یافته است.(19)

کتمان شهادت :
 

نکته ی قابل توجه آن است که مدارک تاریخی پیش از سنه ی 973ه. ق هم به وجود این علیا مخدره اشاره کرده اند.
مورخ خبیر و ناقد بصیر عماد الدین حسن بن علی بن محمد طبری;معاصر خواجه نصیر الدین طوسی;در کتاب پر ارج کامل بهایی نقل می کند که:زنان خاندان نبوت علیهم السلام در حال اسیری حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده می دادند پدر تو فلان سفر رفته است باز می آید تا ایشان را به خانه ی یزید(لعنه الله علیه)آوردند.دخترکی بود چهار ساله شبی از خواب بیدار شد و گفت پدر من حسین علیه السلام کجاست؟این ساعت او را در خواب دیدم،سخت پریشان بود،زنان و کودکان جمله به گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست.یزید(لعنه الله علیه)خفته بود از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد خبر بردند که ماجرا چنین است.آن لعین گفت بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند،پس آن سر مقدس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند.پرسید این چیست؟گفت سر پدر توست آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.(20) علاء الدین طبری این کتاب کم نظیر را در سال 675 ه.ق تألیف کرده و در نگارش آن از منابع با ارزش فراوانی استفاده نموده که متأسفانه اغلب آنها به دست ما نرسیده است.برخی در کشاکش روزگار از بین رفته و برخی دیگر به دست دشمنان اهل بیت طعمه ی حریق شده است. مرحوم محدث قمی;می نویسد: کتاب کامل بهایی نوشته ی عماد الدین طبری; شیخ عالم ماهر،خبیر متدرب،نحریر متکلم،جلیل محدث نبیل و فاضل فهّامه کتابی پرفایده است که در سنه ی 675 ه.ق تمام شده و قریب به 12 سال همت شیخ مصروف بر جمع آوری آن بوده اگر چه در اثناء آن چند کتاب دیگر را تألیف کرده است سپس می گوید: از وضع آن کتاب معلوم می شود که نسخ اصول و کتب قدمای اصحاب نزد او موجود بوده است.آنگاه اشاره می کند که یکی از آن منابع از دست رفته،کتاب پر ارج الماویه در مثالب معاویه است که تألیف قاسم بن احمد بن مأمونی از علمای اهل سنت می باشد و عماد الدین طبری سر گذشت این دختر سه ساله را از آن نقل کرده است.(21)

حقیقت تلخ :
 

آیا باز هم می توان به گذشته و زمانهای قبل از مطالب پیشین سفر کرد و نامی از رقیه سلام الله علیها به عنوان دختر امام حسین (ع) در اعماق تاریخ پیدا کرد؟باز هم جواب مثبت است.آیت الله سید بن طاووس;متوفای سال 664 ه.ق در کتاب مشهور لهوف که نوشته ی این محدث و مورخ جلیل القدر است که احاطه و اطلاع بسیار او به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه ممتاز و چشم گیر است و در عصر حاضر هم تکیه ویژه ای به مطالب این مقتل توسط علماء برجسته از جمله مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت برکاته و همچنین حضرت آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته که از شاگردان برجسته ی حضرت امام خمینی; هستند شده است،می آورد:هنگامی که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا رسیدند پس از توقف مشغول به تعمیر شمشیر خود شدند و در آن هنگام به خواندن اشعار معروف خود به این مضمون پرداختند.وَ جَلَسَ الحُسَینُ یَصلَح سَیفَه وَیَقُول:
یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خَلیلٍ
کَم لَکَ بالاِشراقِ والاَصیل ...
«ای روزگار نفرین برتو باد که نسبت به دوستانت بی وفا بودی و هر صبح و شام نابودشان کردی»
پس از این حضرت زینب سلام الله علیها که اشعار را شنیدند فرمودند:برادر جان این سخن کسی است که یقین دارد او را می کشند؟! امام (ع) فرمودند:آری همین طور است خواهرم.این موقع بود که خواهر ایشان زینب سلام الله علیها و امّ کلثوم سلام الله علیها شروع به گریه کردند.آنگاه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام آنها را آرام فرموده گفتند:ثُمَّ قال:یا اُختاه یا امَّ کُلثُوم سلام الله علیها و اَنتِ یا زَینَب سلام الله علیها و اَنتِ یا رُقیه سلام الله علیها و اَنتِ یا فاطمه سلام الله علیها و اَنتِ یا رُباب سلام الله علیها اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تشقُقنَ عَلیَّ جَیباً.فرمودند:خواهرم ام کلثوم سلام الله علیها و ای زینب سلام الله علیها و ای فاطمه سلام الله علیها و ای رقیه سلام الله علیها و ای رباب سلام الله علیها مبادا که پس از کشته شدن من گریبان پاره کنید.(22)

قدیمی ترین سند :
 

همراه مقداری تحقیق و تفحص به یکی از قدیمی ترین مأخذ هایی می رسیم که نام این بی بی دو عالم را در کتب تاریخی و اسناد برای ما نمایان می کند و آن قصیده ی سوزناک سیف بن عَمیره;صحابی بزرگ امام صادق علیه السلام است که یکی از راویان برجسته و مشهور شیعه به حساب می آید. او را رجال شناسان بزرگی همچون شیخ طوسی;،نجاشی;، علامه حلّی;،ابن داوود;و علامه مجلسی;به درستی و وثاقت در کلام تأیید و تمجید کرده اند.او یکی از راویان زیارت معروف عاشورا است که قرائت آن در طول سال از سنن رایج شیعه به حساب می آید.آری سیف بن عمیره;در رثای سالار شهیدان علیه السلام چکامه ی بلند و پر سوزی دارد که شامل 106 بیت است و با مطلع:
جلّ المصائب بمن اصبنا فاعذری
یا هذه وعن الملامه فاقصری
آغاز می شود که حقیقتا سوخته و سوزانده است و در این مصیبت نامه از حضرت رقیه سلام الله علیها هم نام برده است.علامه سیّد محسن امین;(23)و به تبع وی شهید سیّد جواد شبر;(24)از خطبای فاضل لبنان به این مطلب اشاره کرده و تنها بیت نخست قصیده را ذکر کرده اند امّا شیخ فخر الدین طُرَیحی; فقیه،رجالی،ادیب و لغت شناس برجسته ی شیعه و صاحب مجمع البحرین درکتاب المنتخب که سوگنامه ای منثور و منظوم در رثای شهدای آل الله بویژه سالار شهیدان است کل قصیده را
آورده است که در بیت ما قبل آخر آن شاعر صریحاً به هویت خود اشاره دارد؛آنجا که خطاب به سادات عصر خود می گوید :
و عبیدکم سیف فتی ابن عمیره
عبد لعبد عبیدحیدر قنبر
نکته ی قابل توجه در ربط با بحث ما،ابیات زیر از قصیده ی سیف می باشد که در آن دو بار از حضرت رقیه سلام الله علیها یاد کرده است:
و سکینه عنها السکینه فارقت
لما ابتدیت بفرقه و تغیّر
بیت 73 : و رقیه سلام الله علیها رق الحسود لضعفها
وغدا لیعذرها الذی لم یعذر
بیت 74: ولام کلثوم سلام الله علیها یجد جدیدها
لثم عقیب دموعها لم یکرر
لم أسنها و سکینه سلام الله علیها و رقیّه سلام الله علیها
یبکنیه تبحسر و تزفرّ (25)

و در آخر :
 

سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در کتاب خود به نام ینابیع الموّده در جلد دوم بابی دارد در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام در این باب از مقتل ابی مخنف مطالبی را در مورد امام حسین علیه السلام آورده است در صفحه ی416جلد دوم چاپ هفتم سال 1317 ه.ش از انتشارات الشریف الرخی قم چنین می گوید:و من کلام له عند وداعه مع اهله:اللهم انک شاهد علی هولاء القوم الملاعین انهم عمدوا ان لا یبقون من ذریه رسولک ثم نادی: یا ام کلثوم سلام الله علیها !ویا سکینه سلام الله علیها! ویارقیه سلام الله علیها! ویا زینب سلام الله علیها!یا اهل بیتی علیکن منی السلام...(26).
و حال پس از ذکر مواردی از کتب تاریخی و اسناد به جهت محدودیت در صفحات این نوشتار به پاره ای از مطالب از جمله داستانهایی که درکتب از ایشان نقل شده،کرامات این علیا مخدره،اشعاری که در این زمینه موجود است و معجزاتی که از ناحیه ی ایشان انجام گرفته و مطالبی هم در مورد مکان دفن بدن مطهره ی ایشان می پردازیم تا اطمینان قلبی بیشتری در این زمینه حاصل گردد.
ادامه دارد

منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/162904/ )

عزاداری ماه محرم روستای خزان سال 96

عزاداری ماه محرم روستای خزان سال 96 ۱ نظر

                                عزاداری ماه محرم روستای خزان


با فرارسیدن ماه محرم الحرام ،ماه حزن واندوه اهل بیت علیهم السلام.

مراسم عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) با حضور اهالی روستای خزان و خزانی های مقیم: تهران، مشهد،بیرجند ودیگر شهرهای کشور در مسجد جامع روستای خزان برگزارگردید.



روستای خزان محرم 96روستای خزان محرمروستای خزان محرم 96روستای خزانروستای خزان محرم 96روستای خزان ماه محرمروستای خزانروستای خزانروستای خزانروستای خزان محرم 96روستای خزان محرمروستای خزان ماه محرم 96روستای خزان روستای خزان محرم 96