شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۲۹ ب.ظ

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

جایگاه واهمیت شب قدر

جایگاه واهمیت شب قدر

جایگاه واهمیت شب قدر ۰ نظر

                                       جایگاه واهمیت شب قدر


چنان که درک شب قدر، کاری است مشکل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار که تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند; چراکه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراک مالیلة القدر» ; «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»

در وصف آن همین بس که «خیر من الف شهر» ; «از هزار ماه برتر است » و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:

1 . نزول قرآن:

نزول جامع ترین، کامل ترین و ماندگارترین کتاب الهی برعظمت و منزلت شب قدر افزوده است . قرآن خود می گوید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران » (1) ; «ماه [مبارک] رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است .» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان می کند که «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » (2) ; «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پربرکت نازل کردیم .» و این شب مبارک را در سوره قدر مشخص فرموده که «انا انزلناه فی لیلة القدر» (3) ; «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم .» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن می افزاید . این نکته را هم اضافه کنیم که این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی که آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است .

2 . تقدیر امور:

در نام گذاری شب قدر بیانهای مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لیلة العظمة (4) » گرفته اند ; چراکه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه ای می خوانیم: «ماقدروا الله حق قدره » (5) ; «قدر ندانستند [و نشناختند] خدا را آنگونه که حق عظمت او بود .»

«قدر» به معنای تقدیر و اندازه گیری و تنظیم است . این معنی را هم لغت تایید می کند و هم قرآن و روایات . راغب اصفهانی می گوید: «لیلة القدر ای لیلة قیضها لامور مخصوصة (6) ; شب قدر یعنی شبی که [خداوند] برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرر] نموده است .» و قرآن کریم می فرماید: در آن شب «یفرق کل امر حکیم » (7) ; «هرکاری بر طبق حکمت [خداوند] جدا [و تعیین و تنظیم] می گردد .»

و امام صادق علیه السلام فرمود: «التقدیر فی لیلة القدر تسعة عشر، والابرام فی لیلة احدی و عشرین والامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین (8) ; تقدیر امور [و سرنوشتها] در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا [ی آن] در شب بیست و سوم [صورت می گیرد] .» و امام هشتم علیه السلام فرمود: «... یقدر فیها ما یکون فی السنة من خیر او شر او مضرة او منفعة او رزق او اجل و لذلک سمیت لیلة القدر (9) ; در آن شب [قدر آنچه که در سال واقع می شود، تقدیر و اندازه گیری می شود، از نیکی و بدی و زیان و سود و روزی و مرگ . به همین جهت نیز شب قدر [شب اندازه گیری] نامیده شده است .»

و طبق روایات فراوانی (10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشیها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، براساس استعدادها و لیاقتها، رقم می خورد، و این تقدیر حکیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری » به وجود نمی آورد . می توان بین تمام اقوال این گونه جمع کرد که در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائکه آسمانی، تقدیرات یک سال مشخص و بر قلب حجت زمان علیه السلام عرضه می شود .

3 . سند امامت:

شب قدر بزرگ ترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است . در روایات فراوانی، وجود شب قدر را در هر زمان دلیل لزوم امامت و بقای آن دانسته اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهل بیت علیهم السلام شمرده شده است که به برخی روایات اشاره می شود:

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: علی علیه السلام زیاد می فرمود: هیچ گاه تیمی و عدوی [ابوبکر و عمر] خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله جمع نشدند مگر آنکه آن حضرت [سوره] «انا انزلناه ...» را با خشوع و گریه می خواند، سپس آن دو عرض می کردند چقدر رقت شما نسبت به این سوره شدید است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه السلام] پس از من خواهد دید . آن دو می گفتند: مگر شما چه دیده ای و او چه می بیند؟

فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای آن دو نوشت «تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر» ; «ملائکه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل می شوند .» آن گاه می فرمود: آیا بعد از «کل امر; تمام امرها» که خداوند می فرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ می گفتند: نه . سپس حضرت می فرمود: آیا می دانید آن کسی که هر امری بر او نازل می شود کیست؟ می گفتند: تو هستی ای رسول خدا! آن گاه می فرمود: بله [ولی] آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ می گفتند: بله . می فرمود: آیا [در شبهای قدر] بعد از من هم آن امر نازل می شود؟ می گفتند: بله . سپس می فرمود: بر چه کسی؟ می گفتند: نمی دانیم . سپس آن حضرت از سر من [علی] می گرفت (و دست را روی سر من قرار می داد) و می فرمود: اگر نمی دانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است .

فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه این گونه بودند که شب قدر را بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سبب هراسی که بر دل آن دو می افتاد، می شناختند . (11) »

و در جای دیگر علی علیه السلام فرمود: «به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل می شود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است . عرضه شد آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: «انا و احد عشر من صلبی ائمة محدثون (12) ; من و یازده [امام] از نسل من که [همه] امامانی محدث می باشند [که ملائکه را نمی بینند ولی صدای آنها را می شنوند] .»

و در برخی روایات آمده که خود ولایت علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام جزء تقدیرات آن شب است (13) و دستور داده اند که با مخالفان برای اثبات امامت و بقای آن و زنده بودن مهدی علیه السلام به شب قدر استدلال کنید . (14) آری، بقای شب قدر دلیل محکمی است بر بقای امامت و بقای امامت اقتضا می کند حیات و زنده بودن مهدی علیه السلام را و حیات مهدی علیه السلام نشانه حیات مذهب پیشتاز و همیشه در صحنه تشیع است . لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است .

از اینجا روشن شد که شب قدر، یعنی شب ولایت و امامت (15) و معنای روایاتی که شب قدر را به فاطمه زهرا علیها السلام تفسیر نموده (16) است، روشن شد که حقیقت شب قدر امامت و ولایت است و حقیقت ولایت و امامت زهرای مرضیه علیها السلام است .

4 . بخشش گناهان:

یکی دیگر از ویژگیهای شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصیان و مجرمان است، لذا باید تلاش نمود تا این فیض عظمای الهی شامل حال انسان شود . وای به حال انسانی که در شب قدر مورد غفران الهی قرار نگیرد; چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: «من ادرک لیلة القدر فلم یغفر له فابعده الله (17) ; کسی که شب قدر را درک کند، پس بخشیده نشود [و مورد حمت بی پایان الهی واقع نشود] پس خدا او را [از رحمت خویش] دور می سازد .»

و در جای دیگر فرمود: «من حرمها فقد حرم الخیر کله ولایحرم خیرها الا محروم (18) ; هرکس که از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم [و بی نصیب] شده است و محروم نمی ماند از [برکات و] خیرات شب قدر، مگر کسی که [با اعمال خویش] خود را محروم نموده باشد .»

لذا باید تلاش مضاعف نمود تا غفران الهی در این شب بخشش گناهان شامل حال انسان گردد .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: «من قام لیلة القدر ایمانا واحتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه (19) ; کسی که در شب قدر به پاخیزد [و آن شب را] از روی ایمان و محاسبه [و اخلاص بیدار باشد،] گناهان گذشته اش بخشوده می شود .»

در بحارالانوار در ذیل این روایت اضافه شده: «من صلی لیلة القدر ایمانا واحتسابا غفرالله ماتقدم من ذنبه (20) ; هرکس در شب قدر، از روی ایمان و محاسبه [و اخلاص] نماز گذارد، خداوند گناهان گذشته او را می بخشد .»

پی نوشت:

1) بقره/185 .

2) دخان/3 .

3) قدر/1 .

4) تفسیر نوین، محمد تقی شریعتی، ص 275; مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، ج 1، ص 518 .

5) حج/74 .

6) المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، ص 395 .

7) دخان/4 .

8) وسائل الشیعه، حر عاملی، داراحیاء التراث، ج 7، ص 259; تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 627; البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 487 .

9) عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 116 .

10) ر . ک: تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 631; البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 486; بحار الانوار، ج 94، ص 141 - 18 .

11) اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ج 1، ص 363 - 364 .

12) اثباة الهداة، شیخ حر عاملی، قم مطبعة العلمیة، ج 2، ص 256; بحارالانوار (همان)، ج 94، ص 15، ح 26 .

13) همان، ص 18 .

14) اصول کافی (همان)، ج 1، ص 353 - 362 - 364، روایت 6 .

15) مبلغان عزیز توجه داشته باشند که یکی از شبهای قدر را حتما به صحبت و سخنرانی در مورد امام زمان علیه السلام اختصاص دهند که هم تناسب دارد و هم لازم است و هم عنایاتی را به دنبال دارد .

16) تفسیر فرات کوفی، مؤسسه نشر، ص 581 .

17) بحارالانوار (همان)، ج 94، ص 80، ح 47 .

18) کنز العمال، علی متقی هندی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج 8، ص 534، ح 28 . 24 .

19) وسائل الشیعه، ج 10، ص 358، ح 13601 .

20) بحارالانوار، ج 93، ص 366، ح 42 .

درشب قدر چه دعایی بکنیم

درشب قدرچه دعایی کنیم

درشب قدر چه دعایی بکنیم ۰ نظر


شب قدر، لیلة القدر

جواب پیامبر(صلی الله علیه و آله) که در شب قدر چه دعایی کنیم؟

از پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) سؤال شد: در شب قدر چه دعایی کنیم؟ افضل لیالی و ایّام در ماه مبارک رمضان، شب و روز قدر است. اتّفاقاً این روایت در کتب اهل جماعت از جمله سنن ابن ماجه هم آمده: «لَمّا سَألَتهُ عائشَةُ عَنِ الدُّعاءِ فی لَیلَةِ القَدرِ» عایشه می‌گوید: از پیامبر از دعای در شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمودند: «تَقولینَ» تو می‌گویی، «اللّهُمَّ إنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ، فَاعفُ عَنّی»، خدا! تو اهل عفو و بخشایشی و بخشش را هم دوست داری، پس از من درگذر و من را ببخش.

اصلاً یکی از مواردی که پروردگار عالم به آن، عشق می‌ورزد، همین آمرزش است.

ما عفو را دوست نداریم. البته شاید برای بار اوّل و دوم دوست داشته باشیم، امّا اگر دو بار خیانت و یا به تعبیر عامیانه نارویی ببینیم، دیگر از طرف نمی‌گذریم. می‌گوییم: او خیانت کرده و خائن است. امّا پروردگار عالم هزاران هزار بار از ما خیانت دیده، بالاترین خیانت هم این است: اعضاء و جوارحی را که خودش گفته: باید در راه خودش خرج بشود؛ در راه گناه خرج کردیم و در طاعت خرج نکردیم. گناه کردیم، آن معروف خدا را منکر و آن منکر را معروف کردیم. یعنی ضدّ فرمایش پروردگار عالم انجام دادیم. امّا تا آمدیم و الهی العفو گفتیم، پروردگار عالم بخشید. چرا؟

«اللّهُمَّ إنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ، فَاعفُ عَنّی»، تو می‌آمرزی! تو بخشایش‌گر هستی! تو اهل عفوی! و بخشش را هم دوست داری، حالا که آن را دوست داری، از من درگذر.

در سوره نساء، آیه ۴۳ در انتهای آیه می‌فرماید: «إنَّ اللّهَ کانَ عَفُوَّا غَفُورا»، عفوّاً یعنی خیلی زیاد، کما اینکه غفور بودنش هم همین است و زیاد است. «إنَّ اللّه َ کانَ عَفُوَّا غَفُورا» خدا خیلی دوست دارد ببخشد، عفو کند و در گذرد و اهل غفران است.(فرازی از سخنان آیت الله فرهی در شرح دعای ابوحمزه ثمالی) 

از جمله دعاهایی که بسیار مشهور است، دعا برای عاقبت به خیری است. اما معمولا این دعا بیشتر ناظر به جنبه اقتصادی بوده و برخی عاقبت به خیری را در داشتن یک خانه گران قیمت و یک اتومبیل شیک و ... می دانند، اما در کنار همه این مصادیق عاقبت به خیری و سرانجام نیک جنبه مهمتری نیز داشته و آن سرانجام نیک در دینداری و بندگی خداوند متعال است، چرا که بسیاری از افراد با داشتن سال ها عبادت، سرانجام نیکی در بندگی خداوند کسب نکرده و عاقبت با بندگی شیطان دار فانی را وداع گفتند

اما پس از طلب بخشش باید دعاهای دیگری هم داشته باشیم و از خدای مهربان طلب نماییم:

1- دعا برای نسل صالح

از جمله مهمترین ادعیه بندگان ویژه خداوند درخواست یک نسل صالح و پاک بوده است تا مسیر حق و حقیقت را ادامه بدهند:

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا: و کسانى‏اند که مى‏گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان. (74 فرقان/)

از اهمیت این دعای شریف همین بس که امام سجاد علیه السلام یکی از مناجات های خود با خداوند در صحیفه سجادیه را به دعا برای فرزندانش اختصاص داده است و روش صحیح دعا و توجه به همه ابعاد مادی و معنوی فرزندان را در این دعای شریف به ما آموخته است:

«اى خداوند،بر من احسان کن و فرزندانم را برایم باقى گذار و شایستگیشان بخش و مرا از ایشان بهره‏مند گردان.اى خداوند،براى من،عمرشان دراز نماى و بر زندگانیشان‏بیفزاى.خردسالشان را پرورش ده.ناتوانشان توانا گردان.تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار.در جانشان و جسمشان و در هر کار ازکارهایشان که روى در من دارد،عافیت بخش و وظیفه روزى ایشان،براى من و بر دست من پیوسته گردان.

 اى خداوند، فرزندان مرا همه نیکان و پرهیزگاران و بینایان قرار ده.و چنان کن که فرمانهاى تو را بنیوشند و اطاعت کنند،یاران تو را محبان‏ و نیکخواهان و با دشمنان تو دشمنان و کینه‏توزان باشند.آمین»

2- دعا برای سرانجام نیک

از جمله دعاهایی که بسیار مشهور است و بر سر زبان هاست، دعا برای عاقبت به خیری است، اما معمولا این دعا بیشتر ناظر به جنبه اقتصادی بوده و برخی عاقبت به خیری را در داشتن یک خانه گران قیمت و یک اتومبیل شیک و ... می دانند، اما در کنار همه این مصادیق عاقبت به خیری و سرانجام نیک جنبه مهمتری نیز داشته و آن سرانجام نیک در دینداری و بندگی خداوند متعال است، چرا که بسیاری از افراد با داشتن سال ها عبادت، سرانجام نیکی در بندگی خداوند کسب نکرده و عاقبت با بندگی شیطان دار فانی را وداع گفتند.

اهمیت این دعا از آنجا روشن می شود که خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن مجید افراد را به مطالعه و دقت در سرانجام گروه های مختلف دعوت کرده است تا با بررسی احوال آنها به عوامل دخیل در سرانجام نیک و یا شر آنها آگاهی پیدا کنند.

از پیامبر از دعای در شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمودند: «تَقولینَ» تو می‌گویی، «اللّهُمَّ إنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ، فَاعفُ عَنّی»، خدا! تو اهل عفو و بخشایشی و بخشش را هم دوست داری، پس از من درگذر و من را ببخش

و به جهت اهمیت این دعا امام سجاد علیه السلام پیرامون عافیت و سلامتی کامل در ابعاد مادی و معنوی در دعای بیست و سوم  از صحیفه سجادیه می فرماید:

«بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و جامه عافیت خویش‏بر تن من بپوش و مرا در عافیت خود فروپوشان و در حصار عافیت خودجاى ده و به عافیت خود گرامى دار و به عافیت خود بى‏نیاز فرماى و عافیت خود به من بخش و عافیت خود به من ارزانى دار و عافیت خود براى من بگستران و عافیت خود در خور من گردان و میان من و عافیت‏خود در دنیا و آخرت جدایى میفکن. »

3- دعا برای عقل کامل

 یا هشام! مَن أرادَ الغِنى بلا مالٍ و راحةَ القلبِ من الحسدِ والسلامةَ فی الدینِ فَلْیَتضرعْ الى اللهِ فی مسألتهِ بأن یَکملَ عقله، فمن عَقلَ قَنعَ بما یَکفیه و مَن قَنعَ بما یکفیه اِستغنى ومَن لمْ یَقنعْ بما یکفیه لم یدرک الغنى أبدا ؛ 

هر کسى که غنا و بى‏نیازى بدون مال را بخواهد و آسایش دل از حسد را بخواهد و هر که بخواهد در دین سالم بماند باید پیش خداى متعال تضرع کند و از او بخواهد که عقلش را کامل کند، اگر عقل انسان کامل شد این سه      خواسته مهم انسان حاصل مى‏شود. (تحف العقول:ص 388 )

خلاصه کلام آنکه این ها بخشی از مهمترین دعاهایی بود که می تواند زندگی ما را دستخوش تحول کند و شب های قدر فرصت مناسبی برای درخواست عقل کامل و فرزندانی صالح و سر انجام نیک از خداوند متعال است تا با اجابت این ادعیه یک سال سرشار از موفقیت را برای خود و جامعه رقم بزنیم.

اعمال شبهای قدر

شب های قدر اعمال

اعمال شبهای قدر ۰ نظر


               اعمال شب‌های قدر

یا علی

شب نوزدهم:

اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم می‌خورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند.

اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام می‌شود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.

اعمالی که در هر سه شب مشترک است:

1- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)

2- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.

3- قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماۆُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.

4- مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.

ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله

ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِعلیٍّ

ده مرتبه: بِفاطِمَةَ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ

ده مرتبه: بِالحُسَین ِ

ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ

ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.

پس از این عمل هر حاجتی که داری طلب کن.

5- زیارت امام حسین علیه السلام است؛ که در روایت آمده است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده است.

6- احیا داشتن این شب‌ها. در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و وزن دریاها باشد.

7- صد رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد، و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند.

8- این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ...

اعمال مخصوص هر شب قدر

شب نوزدهم:

1- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".

2- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".

3- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .

4- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود.

شب بیست و یکم:

فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است، و باید اعمال آن شب را از غسل و احیاء و زیارت و نماز، هفت قل هو الله و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن کبیر و غیره در این شب به عمل آورد، در روایات تاکید شده در غسل و احیاء و جدّ و جهد در عبادت در این شب و شب بیست و سوم.

امام صادق علیه‏ السلام فرمود:« تقدیر امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا ‏آن در شب بیست و سوم صورت می‏گیرد.» (وسائل الشیعه، حرّ عاملی، دار الاحیاء التراث، ج 7، ص259)

شب بیست و سوم شب شریفی است ،طبق روایت امام صادق علیه السلام در این شب تقدیرات ما امضا می شود،پس بکوشیم با عبادت و خاکساری به درگاه خداوند متعال ،بهترین تقدیرات را از او خواسته و تمنّا کینم آنچه از خیر هست برای ما امضا شود و شرور با نگاه رحمت خداوند مهربان از زندگی ما دفع شوند.

 

دعاى شب بیست و سوّم

یا رَبَّ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ

اى پروردگار شب قدر و قرار دهنده آن بهتر از هزار ماه و پروردگار شب و روز

وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ وَالظُّلَمِ والاْنْوارِ وَالاْرْضِ وَالسَّماَّءِ یا بارِئُ یا

و کوهها و دریاها و تاریکى ها و روشنیها و زمین و آسمان اى پدیدآرنده اى

مُصَوِّرُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا قَیُّومُ یا اَللّهُ یا بَدیعُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا

صورت بخش اى عطابخش اى نعمت ده اى خدا اى بخشاینده اى خدا اى پاینده اى خدا اى نوآفرین اى خدا اى خدا

اَللّهُ لَکَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى وَالاْمْثالُ الْعُلْیا وَالْکِبْرِیاَّءُ وَالاْ لاَّءُ اَسْئَلُکَ

اى خدا از آن توست نامهاى نیک و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ

درود فرستى بر محمد و آل محمد و قرار دهى نام مرا در این شب در زمره

فِى السُّعَداَّءِ وَرُوحى مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ وَاِسائَتى

سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را

مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَایماناً یُذهِبُ الشَّکَّ

آمرزیده و یقینى به من ببخشى که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من بدهى که یکسره شک و تردید را

عَنّى وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ

از من دور کنى و بدانچه نصیبم کرده اى خوشنودم سازى و بده به ما در دنیا نیکى و نعمت و در آخرت نیز

حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ

نیکى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم کن در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت

وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ والتَّوبَةَ والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ الَ

و شوق و بازگشت و توبه بسوى خودت را و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمد و آل

مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ

محمد علیهم السلام

و روایت کرده محمّد بن عیسى به سند خود از صالحین : که فرمودند مکرّر مى کنى در شب بیست و سیّم از ماه رمضان این دعا را در حال سجود و قیام و قعود و بر هر حالى که هستى در تمام ماه و هر چه ممکنت شود و هر زمانى که حاضر شود تو را یعنى یادت آید این دعا در روزگار حیاتت مى گوئى بعد از ستایش کردن حقّ تعالى به بزرگوارى و فرستادن صلوات بر پیغمبر صلى الله علیه و آله :

 

 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى اباَّئِهِ فى

خدایا باش براى ولى خود (فلان پسر فلان )حضرت حجت فرزند امام حسن عسکرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در

هذِهِ السَّاعَةِ وَفى کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقاَّئِداً وَناصِراً وَدَلیلا

این ساعت و در هر ساعت یار و مددکار و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما

وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً       

و مى خوانى نیز :و دیده بان تا او را از روى میل و رغبت مردم در روى زمین سکونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ یا مُلَیِّنَ

اى تدبیرکننده کارها اى برانگیزنده هرکه در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده

الْحَدیدِ لِداوُدَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمدٍ وَافْعَلْ بى کَذا وَکَذا

آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بکن نسبت به من چنین و چنان

و به جاى این کلمه حاجات خود را بخواهد

اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ

 همین امشب همین امشب

و بلند کن دستهاى خود را به سوى آسمان یعنى در وقت گفتن یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ تا آخر و بگو این دعا را در حال رکوع و سجود و ایستاده و نشسته و مکرّر کن آنرا و بگو آنرا نیز در شب آخر ماه رَمَضان .

 

منبع : کتاب مفاتیح الجنان

وفات حضرت خدیجه (س)

وفات حضرت خدیجه

سال دهم بعثت: وفات حضرت خدیجه کبری(س).

اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام می باشد. وی با این که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم نظیر بود و وی را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت.(1)

وی پیش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با هند بن بناس تمیمی، معروف به "ابوهاله" و پس از وی با عتیق بن عابد مخزومی ازدواج کرد و از هر دوی آن ها دارای فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم، خدیجه کبری(س) با درایت و خردمندی خویش صاحب دارایی فراوان شد و کاروان های متعددی برای بازرگانی به راه انداخت.

حضرت محمد(ص) که پیش از بعثت، بنا به سفارش عمویش ابوطالب(ع) در یکی از سفرهای کارگزاران خدیجه شرکت کرد و سود فراوانی نصیب وی نموده بود، علاقه خدیجه را به خویش جلب و زمینه ازدواج با وی را فراهم کرد.

خدیجه کبری(س) در چهل سالگی با امین قریش، حضرت محمد(ص) که در سنّ بیست و پنج سالگی بود ازدواج کرد(2) و زندگی شرافتمندانه و اصیلی را پایه ریزی کردند، که در تاریخ بشریت بی همتا و بی مانند است.

خدیجه کبری(س) به پیامبر(ص) عشق و علاقه ویژه ای داشت و هنگامی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارایی های خویش را در اختیار آن حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و باروری آن هزینه کند. او نخستین زنی بود که به آن حضرت ایمان آورد و در این راه مشقت ها و آزارهای فراوانی از سوی قریش و اهالی مکه متحمل گردید.(3)

وی تا زنده بود، در تمام صحنه ها یار و یاور رسول خدا(ص) و موجب تسلی قلب شریف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعید در شعب ابی طالب، هیچ گاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وی پشتیبانی و نگه بانی می کرد.

سرانجام این بانوی فداکار، پس از یک عمر تلاش و کوشش و 25 سال خدمت به رسول گرامی(ص) و دین مبین اسلام، پس از بازگشت از محاصره قریش در شعب ابی طالب به مکه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان آفرینان تسلیم و روح مطهرش به اعلی علیین عروج نمود.

پیامبراکرم(ص) در مدت کوتاهی، دو یار و پشتیبان خویش، یعنی عمویش ابوطالب و پس از وی، خدیجه کبری(س) را از دست داد و از این باب، بسیار اندوهگین و ماتم زده بودو روزگار سختی را پشت سر می گذاشت. به همین جهت، آن سال را "عام الحزن" (سال اندوه) نامیدند.

پس از غسل و کفن بدن مطهر خدیجه کبری(س)، پیامبر(ص) وی را در حجون مکه به خاک سپرد.(4)

خدیجه(س) در خانه پیامبر(ص) دارای دو پسر به نام های قاسم و عبدالله ]معروف به طیب و طاهر[ و چهار دختر به نام های زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گردید.(5)

پیامبراکرم(ص) در شأن همسرش خدیجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار کسی را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد. زیرا در حالی که مردم، کفر می ورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالی که مردم تکذیبم می کردند، او مرا تصدیق کرد؛ در حالی که مردم محرومم کرده بودند، او با دارایی های خود با من مساوات کرد و خداوند از او به من فرزندانی عطا کرد، که از سایر همسرانم چنین موهبتی نصیبم نشد.(6)

1- رمضان در تاریخ (لطف الله صافی گلپایگانی)، ص 66

2- تذکره الخواص (ابن جوزی)، ص 271؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج2، ص 79

3- رمضان در تاریخ، ص 72

4- رمضان در تاریخ، ص 64؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 35؛ المنتخب من ذیل المذیل (طبری)، ص 86؛ البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج3، ص 156؛ کشف الغمه، ج2، ص 79

5- منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 108؛ زندگانی چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوری)، ص 211

6- تذکره الخواص، ص 273؛ رمضان در تاریخ، ص 76؛ کشف الغمه، ج2، ص 78

احادیث توبه

توبه

احادیث توبه ۰ نظر


حدیث (1) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

مَن حَبَسَ عَن اَخیهِ المُسلِمِ شَیئا مِن حَقِّهِ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ بَرَکَةَ الرِّزقِ اِلاّ اَن یَتوبَ؛

هر کس چیزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]، خداوند، برکت روزى را بر او حرام مى‏کند، مگر آن که توبه کند [و جبران نماید].

مکارم الاخلاق ص 431 - من لایحضره الفقیه ج 4، ص 15، ح 4968

حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِن فِى الشَّبابِ اَحسَنُ ؛

توبه زیباست، ولى در جوانی زیباتر .

نهج الفصاحه ص578 ، ح2006

حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَربَعَةٌ: اَلنَّصیحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَرکُ الباطِلِ وَ لُزومُ الحَقِّ وَ الحِرصُ عَلَى الخَیرِ ؛

نشانه توبه کننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها کردن باطل، پایبندى به حق و حریص بودن بر کار خیر.

تحف العقول ص 20

حدیث (4) امام على علیه ‏السلام :

اَلْمُؤْمِنُ مُنیبٌ مُستَغْفِرٌ تَوَّابٌ، اَلْمُنافِقُ مَکُورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ؛

مؤمن بازگشت کننده به خدا، آمرزش خواه و توبه کننده است و منافق نیرنگباز، زیانبار و شکّاک.

 شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم  ج 1 ، ص 340 ، ح 1288 و 1289

حدیث (5) پیامبر صلى الله‏ علیه ‏و ‏آله :

اَبَى اللّه‏ُ لِصاحِبِ الْخُلْقِ السَّیِّى‏ءِ بِالتَّوبَةِ. فَقیلَ: یا رَسول اللّه‏ِ، وَ کَیْفَ ذلِکَ؟ قالَ: لاِنـَّهُ اِذا تابَ مِنْ ذَنـْبٍ وَقَعَ فى اَعْظَمَ مِنَ الذَّنـْبِ الّذى تابَ مِنْهُ؛


خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى ‏پذیرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون هرگاه از گناهى توبه کند در ورطه گناهى بدتر از آن که توبه کرده است مى ‏افتد.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 70، ص 299، ح 12 {شبیه این حدیث در نوادر(راوندی) ص 18 }

حدیث (6) پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله :

 اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الاَغْنیاءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَیاءُ حَسَنٌ وَلکِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛

عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر، سخاوت نیکو است اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکو است اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکو است اما از فقرا نیکوتر، توبه نیکو است اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکو است اما از زنان نیکوتر.

نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006

حدیث (7) امام علی علیه ‏السلام :

تَرکُ الذَّنبِ أهوَنُ مِن طَلَبِ التّوبَة.


گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 8 ، ص 385 ، ح 584

حدیث (8) امام علی علیه ‏السلام :

 نحن نرید ألا نموت حتى نتوب و نحن لا نتوب حتى نموت‏


قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم

شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج 20 ، ص329 ، ح 777

حدیث (9) امام باقر علیه ‏السلام :

کَفَی بالنَّدَم تَوبَهً؛

پشیمانی از گناه برای توبه کافی است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 426 ، ح 1

حدیث (10) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  :

أللهُ أفرَحُ بِتَوبَةِ العَبدِ مِنَ العَقیمِ الوالِدِ وَ مِنَ الضّالِّ الواجِدِ.


خداوند از توبه بنده اش بیش از عقیمی که صاحب فرزند شود و گم کرده ای که گمشده اش را پیدا می کند خوشحال می شود.

نهج الفصاحه ص 620 ، ح 2199

حدیث (11)  امام علی علیه السلام :

تَعَطَّرُوا بِالاستِغفارِ لا تَفضَحکُم رَوائحُ الذُّنوبِ.


با آمرزش خواهی، خود را معطّر کنید تا بوی گناهان شما را رسوا نکند.


امالی(طوسی) ص 372

احادیث روزه

روزه

             احادیث پیرامون روزه



1- امام محمد باقر علیه السلام :

 بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة

اسلام بر پنج چیز استوار است، بر نماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).

کافی(ط-الاسلامیه)ج 4 ، ص 62، ح 1{شبیه این حدیث در تفسیر نور الثقلین ج 1 ، ص 372 ، ح 279 }

2- امام صادق علیه السلام :

إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) الصِّیَامَ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیر

خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 1766

3- امام علی علیه السلام :

فرض الله ...َ الصِّیَامُ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْق‏

خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 512 ، ح 252 - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 176 ، ح 3376

4- امام رضا علیه السلام :

 إِنَّمَا أُمِرُوا بِالصَّوْمِ لِکَیْ یَعْرِفُوا أَلَمَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَیَسْتَدِلُّوا عَلَى فَقْرِ الْآخِرَة

مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.

وسایل الشیعه ج 10 ، ص 9 ، ح 12701

5- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَام‏

براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 75 ، ح 1774 - کافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 62، ح 2

6- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّار

روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

کافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 62 ، ح 1 - تحف العقول ص 258

7- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

الصَّوْمُ فِی الْحَرِّ جِهَاد

روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 257 ، ح 14

8- حضرت علی علیه السلام : 

 صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْیَا أَنْفَعُ الصِّیَام‏

روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه‏ هاست.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 176 ، ح 3364

9- حضرت علی علیه السلام :

الصِّیَامُ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ کَمَا یَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ.

روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى ‏کند.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 294 ، ح 21

10- حضرت علی علیه السلام :

 صَوْمُ الْقَلْبِ خَیْرٌ مِنْ صِیَامِ اللِّسَانِ وَ صِیَامُ اللِّسَانِ خَیْرٌ مِنْ صِیَامِ الْبَطْن‏

روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 176 ، ح 3363

11- امام صادق علیه السلام : 

 إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُک‏

آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»

کافى(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 87 ، ح 1

12- حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها :

مَا یَصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِیَامِهِ إِذَا لَمْ یَصُنْ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوَارِحَه‏

روزه ‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه ‏اش به چه کارش خواهد آمد.

دعائم الاسلام ج 1 ، ص 268 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص 295 ، ح 15

13- امام محمد باقر علیه السلام : 

لَا صِیَامَ لِمَنْ عَصَى الْإِمَامَ وَ لَا صِیَامَ لِعَبْدٍ آبِقٍ حَتَّى یَرْجِعَ وَ لَا صِیَامَ لِامْرَأَةٍ نَاشِزَةٍ حَتَّى تَتُوبَ وَ لَا صِیَامَ لِوَلَدٍ عَاقٍّ حَتَّى یَبَر

روزه این افراد کامل نیست:

1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند.

2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد.

3 - زنى که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند.

4 - فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

دعائم الاسلام ج1  ، ص 268 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 295 ، ح 6

14- امام علی علیه السلام : 

 کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاء

چه بسا روزه ‏دارى که از روزه ‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏ دارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى ‏برد.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 495 ، حکمت 145

15- امام صادق علیه السلام : 

وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ قال الصبر الصوم‏

خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.

تفسیر قمی ج 1 ، ص 46 - تفسیر عیاشی ج 1 ، ص 44 ، ح 41

16- امام صادق علیه السلام :

صَدَقَةُ دِرْهَمٍ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِ یَوْم‏

یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 84 ، ح 1794 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 82

17- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه‏

خداوند تبارک و تعالی می فرماید روزه براى من است و من پاداش آن را مى ‏دهم.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 75 ، ح 1773 - {شبیه این حدیث در تهذیب الاحکام (تحقیق خرسان) ج 4 ، ص 152 ، ح 420}

18- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

مَنْ مَنَعَهُ الصَّوْمُ مِنْ طَعَامٍ یَشْتَهِیهِ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُطْعِمَهُ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ وَ یَسْقِیَهُ مِنْ شَرَابِهَا

کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه ‏اش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 40 ، ص 331 ، ح 13

19- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 طُوبَى لِمَنْ ظَمَأَ، أَوْ جَاعَ لِلَّهِ، أُولَئِکَ الَّذِینَ یَشْبَعُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة

خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شده ‏اند اینان در روز قیامت سیر مى ‏شوند.

هدایة الامة الی احکام الائمة ج 4 ، ص 268 ، ح 9

20- امام صادق علیه السلام :

 لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ.

براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:

1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 65 ، ح 15 - من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 76 ، ح 1760

21- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

ان للجنة بابا یدعى الریان لا یدخل منه الا الصائمون.

براى بهشت درى است ‏بنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد مى ‏شوند.

معانی الاخبار ص 409 ، ح 90

22- امام موسی کاظم علیه السلام :

دَعْوَةُ الصَّائِمِ تُسْتَجَابُ عِنْدَ إِفْطَارِه‏

دعاى شخص روزه ‏دار هنگام افطار مستجاب مى ‏شود.

مکارم الاخلاق ص 27 - دعوات(راوندی) ص 26 ، ح 43 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص 255 ، ح 33

23- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم : 

 الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى صِیَامِه‏

زمستان بهار مومن است از شب هاى طولانى ‏اش براى شب زنده ‏دارى و از روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مى ‏گیرد.

امالی(صدوق) ص 237 ، ح 2 - معانی الاخبار ص 228 ، ح 1

24- امام صادق علیه السلام :

 مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها مِنْ ذَلِکَ صِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْر

هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.

وسایل الشیعه ج 10 ، ص 428 ، ح 13767 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 94 ، ص 103 ، ح 37

25 - امام موسی کاظم علیه السلام:

فِطْرُکَ أَخَاکَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِک‏

افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است.

محاسن ص 396 ، ح 66 - کافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص68، ح 2

26 - امام سجاد علیه السلام :

وَ أَمَّا حَقُّ الصَّوْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِکَ وَ سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ وَ فَرْجِکَ وَ بَطْنِکَ لِیَسْتُرَکَ بِهِ مِنَ النَّار.

حق روزه آن است که بدانى این پرده ‏اى است که خداوند در برابر زبان، گوش، چشم، اندام و شکمت آویخته تا ترا از آتش بپوشاند.

تحف العقول ص 258

27-امام صادق علیه السلام :

مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ.

هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.

تهذیب الاحکام(تحقیق خرسان) ج 4 ، ص 201 ، ح 579 - کافى(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 68، ح 1

28- امام کاظم علیه السلام :

فِطْرُکَ أَخَاکَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِک‏

افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.

کافى(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 68، ح 2 - محاسن ص 396 ، ح 66

29- امام صادق علیه السلام : 

مَنْ أَفْطَرَ یَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ خَرَجَ رُوحُ الْإِیمَانِ مِنْه‏

هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مى ‏شود 

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 236 - من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 118 ، ح 1892

30- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

صوموا تَصِحّوا؛

روزه بگیرید تا تندرست باشید.

نهج الفصاحه ص 547 ، ح 1854 - دعائم الاسلام  ج 1 ، ص 342

31- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

مَن اَشبَعَ صائما سَقاهُ اللّه مِن حَوضى شَربَةً لایَظمَأُ بَعدَها؛

هر کس روزه دارى را سیر نماید، خداوند از حوض (کوثر) من شربتى نصیب او خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشود.

بحار الانوار (ط-بیروت) ج 93 ، ص 342 ، ح 14 - دعائم الإسلام ج1، ص269

32- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا ذَهَبَ الظَّمَأُ وَ ابْتَلَّتِ الْعُرُوقُ وَ بَقِیَ الْأَجْرُ.

بار خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار مى کنیم پس آن را از ما بپذیر، تشنگى رفت و رگها شاداب شد و پاداش ماند.

کافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص95، ح 1 {شبیه این حدیث در بحارالانوار(ط-بیروت) ج 16 ، ص 242 }

33- امام على علیه السلام :

 لیس الصوم الإمساک عن المأکل و المشرب الصوم الإمساک عن کل ما یکرهه الله سبحانه‏

روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه،خوددارى ازتمامى چیزهایى است که خداوندسبحان آنها را بد مى داند.

شرح نهج البلاغه(ابن ابی الحدید) ج 20 ، ص 299، ح 417

34- امام على علیه السلام :

نَومُ الصائِم عِبادَةٌ وَ صَمتُهُ تَسبیحٌ و َدُعاؤُهُ مُستَجابٌ و َعَمَلُهُ مُضاعَفٌ.
 اِنَّ للصائِمِ عِندَ اِفطارِهِ دَعوَةً لاتُرَدُّ؛

خواب روزه دار عبادت ، سکوت او تسبیح ، دعایش پذیرفته و عملش دو چندان است.
 دعاى روزه دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمی شود.

دعوات(راوندى) ص 27 ، ح 45 و 46

35- امام صادق علیه السلام :

اَمّا العِلَّةُ فِى الصِّیامِ لِیَستَوِىَ بِهِ الغَنىُّ و َالفَقیرُ و ذلِکَ لأِنَّ الغَنىَّ لَم یَکُن لِیَجِدَ مَسَّ الجُوعِ فَیَرحَمَ الفَقیرَ لاَنَّ الغَنىُّ کُلَّما اَرادَ شَیئا قَدَرَ عَلَیهِ... ؛

علت روزه گرفتن آن است که به سبب آن ثروتمند و فقیر برابر شوند زیرا ثروتمند گرسنگى را احساس نکرده تا به فقیر رحم کند چرا که ثروتمند هرگاه چیزى بخواهد مى تواند فراهم کند...

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص371، ح53

36- امام صادق علیه السلام :

اَلصَّومُ جُنَّةٌ مِن آفاتِ الدُّنیا وَ حِجابٌ مِن عَذابِ الآخِرَةِ؛

روزه سپرى است از آفت هاى دنیا و پرده اى است از عذاب آخرت.

مصباح الشریعه ص 135 - مستدرک الوسائل و مستنبط المسایل ج 7 ، ص369، ح8441

37- امام صادق علیه السلام :

اَلصَّومُ فَوهٌ لا یَتَکَلَّمُ اِلاّ بِالخَیرِ؛

روزه دارى (در حکم) دهانى است که جز به خیر سخن نگوید.

تفسیر عیاشی ج 1 ، ص 81 ، ح 188 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93 ، ص 325، ح 15

38- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

اِعلَموا اَنَّ اللّه تعالى قَد فَرَضَ عَلَیکُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَکَها فى حَیاتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه شَملَهُ وَ لا بارَکَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَکاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَکَةَ لَهُ حَتّى یَتوبَ؛

بدانید که خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان که در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبک شمردن و یا انکار، آن را ترک کنند، با وجود این که پیشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در کارشان برکت ندهد، آگاه باشید نه زکات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذیرفته است. بدانید که زندگى آنان برکتى نخواهد داشت، مگر توبه کنند.

عوالى اللالى ج 2، ص 54، ح 146

39- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

ألا أخبرکم بأفضل من درجة الصّیام و الصّلوة و الصّدقة؟ صلاح ذات البین، فإنّ فساد ذات البین هی الحالقة.

آیا به چیزى با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه کن کننده دین است.

نهج الفصاحه  ص 240 ، ح 458

40- امام على علیه السلام :

رَوِّضوا أَنفُسَکُم عَلَى الاخلاقِ الحَسَنَةِ فَإِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ یَبلُغُ بِحُسنِ خُلقِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ؛

خودتان را بر خوش اخلاقى تمرین و ریاضت دهید، زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گیر شب زنده دار مى رسد.

تحف العقول ص 111

41- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

لَا تَنْظُرُوا إِلَى کَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ، وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَة

به زیادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویى و امانتدارى آنها توجه کنید.

عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 51 ، ح 197 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 72، ص 114، ح 5

42- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم یَقبَلِ اللّه صَلاتَهُ وَ لا صیامَهُ أَربَعینَ یَوما وَ لَیلَةً إِلاّ أَن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛

هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 72، ص 258، ح 53

43- امام باقر علیه السلام:

 قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّی ضَعِیفُ الْعَمَلِ قَلِیلُ الصَّلَاةِ قَلِیلُ الصَّوْمِ وَ لَکِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آکُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْکَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَیُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ

در پاسخ به کسى که عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جا مى آورم اما سعى مى کنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزدیکى نکنم فرمودند: چه جهادى برتر از پاک نگهداشتن شکم و شرمگاه؟!

محاسن ص 292، ح 448

44- امام صادق علیه السلام :

لا تَغتَرّوا بِصَلاتِهِم و َلا بِصیامِهِم، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ وَ الصَّومِ حَتّى لَو تَرَکَهُ استَوحَشَ ، و َلکِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَدیثِ و أداءُ الأمانَةِ؛

فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس مى کند، بلکه آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.

کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 104، ح 2

45- امام حسن عسکری علیه السلام:

لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلاةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛

عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

تحف العقول ص 442 

46- امام صادق علیه السلام :

اِذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعَک وَ بَصرَک وَ شَعرَک وَ جِلدَک؛

آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.(یعنى از گناهان پرهیز کند.)

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 87 ، ح 1 - من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 108 ، ح 1855

47- امام صادق علیه السلام :

 إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاةَ فَلَا صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَکَهَا مُتَعَمِّداً وَ لَا صَلَاةَ لَهُ إِذَا تَرَکَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله

تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله  کمال نماز است.همانا کسی که روزه بگیرد و زکات ندهد روزه ای برای او نیست هنگامی که عمدا ترک کند و نماز نیست هنگامی که صلوات بر پیامبر را ترک کند

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 183 ، ح 2085

48- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

إِنَّ الْمُؤْمِنَ هِمَّتُهُ فِی الصَّلاةِ و َالصِّیامِ و َالْعِبادَةِ و َالْمُنافِقُ هِمَّتُهُ فِی الطَّعامِ و َالشَّرابِ کَالْبَهیمَةِ؛

همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشیدن؛ مانند حیوانات.

تنبیه الخواطر یا مجموعه ورام  ج1، ص 99

49- امام باقر علیه ‏السلام :

اَلصّیامُ وَ الْحَجُّ تَسْکینُ الْقُلوبِ؛

روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.

امالى (طوسى) ص 296، ح 582

50- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

اَلا اُخْبِرُکُمْ بِشَىْ‏ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّیْطانُ مِنْـکُمْ کَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، یا رسول اللّه قالَ: اَلصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَـکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّه‏ِ وَ الْمُوازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَع دابِرَهُ وَ الاْسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَ تینَهُ و لکلّ شی‏ء زکاة و زکاة لأبدان الصّیام.

آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مى‏ کند، صدقه پشت او را مى‏ شکند، دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک، ریشه او را مى‏ کند و استغفار شاهرگش را مى ‏زند و برای هر چیزی زکات است و زکات بدن ها روزه است.

منهاج البراعه ج 7 ، ص 426

51- امام على علیه السلام :

صِیَامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فِی الْآثَامِ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعَام‏

روزه قلب از فکر در گناهان ، برتر از روزه شکم از طعام است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 176 ، ح 3365

سبک زندگی امیرالمومنین علی (ع)

سبک زندگی امام علی (ع)

                                                       سبک زندگی  امام علی (ع)


 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است که باید شناخت و بر اساس آن زندگی کرد؛ زیرا آن حضرت(ع) در سایه تربیت پیامبر(ص) و قرآن بود و یکی از تبیین‌کنندگان و مفسران علمی و عملی قرآن بشمار می‌رود. نویسنده در این مطلب ضمن معرفی آن حضرت(ع) برخی ویژگی‌های سبک زندگی ایشان را نیز بر اساس روایات بیان کرده است.

کیستی امیرمؤمنان علی(ع)
بر اساس آیات قرآن امام‌علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است. (آل‌عمران، آیه61) او یکی از اولواالامرهایی است که اطاعت ایشان واجب است.  (نساء، آیه59) در آیات قرآن حضرت علی(ع) به عنوان عالم و دانای به تمام کتاب (رعد، آیه 43 و روایات تفسیری)، از راسخون در علم (آل‌عمران، آیه7 و روایات تفسیری)، از اهل عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33 و روایات تفسیری)، اهل الذکر (انبیاء، آیه 7 و روایات تفسیری)، خویشان و ذوی‌القربایی که مودت آنان واجب است (شوری، آیه23)، از ابرار و مقربان (سوره انسان و روایات تفسیری)، و ده‌ها عنوان و دارنده فضایل بسیار دیگر معرفی شده است.

آن حضرت مجموع فضایل حتی اضداد بود. فهرست فضائلی را خداوند و پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) بیان می‌کنند که می‌توان گفت همه صفات و اسمای الهی را تجلی و ظهور می‌بخشید. پیامبر خدا(ص) در بیان برخی از فضایل ایشان فرموده است: هر که می‌خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقوای او و «ابراهیم» و بردباری او و «موسی» و هیبت او و «عیسی» و عبادت او بنگرد، به «علی‌بن‌ابی‌طالب» بنگرد. (ارشاد القلوب، ص217)

ایشان پرورده دامان رسول‌الله (ص) است؛ چنانکه خودش می‌فرماید: شما خود در پیوند با رسول خدا هم به دلیل خویشاوندی و هم به سبب موقعیت ویژه من، جایگاه مرا می‌شناسید. او مرا از روزگاری که نوزادی بودم در دامن خود می‌نشاند و بر سینه می‌چسبانید و از عطر دلپذیرش بهره‌مندم می‌ساخت، لقمه را می‌جوید و در دهانم می‌گذاشت و هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در رفتارم لغزش و سبکسری ندید. (نهج‌البلاغه، ح192)

علی(ع) محرم راز پیامبر(ص) بود و پیامبر اسرارش را با ایشان در میان می‌گذاشت. حضرت علی(ع) در این باره فرموده است: موقعیتی که من در محضر پیامبر خدا داشتم برای هیچ کس دیگر نبود. من هر روز سحر محضر ایشان می‌رفتم. (مسند احمد، ج1، ص77-85)

بریده الأسلمی می‌گوید: هرگاه که با پیامبر(ص) به سفر می‌رفتیم، علی(ع) مسئول توشه و بار پیامبر بود، آنها را از خودش جدا نمی‌کرد و هنگامی که در جایی منزل می‌کردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسی می‌نمود و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح می‌کرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام می‌داد. (بحارالانوار، ج37، ص303)


این انس و ارتباط و پیوند حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) موجب می‌شود تا در فرصت‌های مختلف، از علوم بی‌پایان رسول خدا بهره گیرد. پیامبر(ص) هم این جان خویش به تعبیر قرآن را عزیز و گرامی می‌داشت و به او عنایت ویژه داشت. این گونه است که گفتنی‌‌های بسیار و اسرار مهمی را با او در میان می‌گذاشت. البته این موقعیت برای هیچ کس دیگر فراهم نبود و همین فضیلت بود که حسد برخی بدخواهان را برمی‌انگیخت.

مجموعه‌ای که ایشان از پیامبر(ص) دریافت کرد او را به گنجینه وحی مبدل ساخت. ایشان در خلوت‌های خویش با پیامبر(ص) یا می‌پرسید یا پیامبر(ص) خود علومش را به وی انتقال می‌داد. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره نیز فرموده است: هرگاه از پیامبر خدا سؤال می‌کردم، خواسته‌ام را پاسخ می‌داد و اگر من سکوت می‌کردم او خود پیشگام می‌شد و از دانش خود بهره‌مندم می‌ساخت. (المصنف، ج6، ص368، ح32061)

آن حضرت(ع) چنانکه قرآن می‌فرماید از راسخون در علوم قرآنی و اهل ذکر است که باید دین را از او یاد گرفت و متشابهات را فهمید؛ زیرا توان ارجاع متشابهات به محکمات را دارد و آشنای کامل به قرآن و معارف آن و قرآن ناطق است. حضرت علی(ع) خود می‌فرماید: به خدا سوگند آیه‌ای از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من می‌دانم در چه موضوعی و در کجا نازل شده است، زیرا پروردگارم به من دلی اندیشمند- ژرف‌اندیش- و زبانی پرسشگر عنایت کرده است. (انساب الاشراف، ج2، ص98 ح27)

لزوم بهره‌گیری از سبک زندگی امام علی(ع)
با توجه به آیات و روایات پیش گفته و غیر آنها باید گفت که هر فردی اگر بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امیرمؤمنان علی(ع) بیاموزد. از نظر پیامبر(ص) هر کسی که شیعه امام علی(ع) شد و پا در جای پای ایشان گذاشت رستگار خواهد شد و وارد بهشت می‌شود. بنابراین، لازم است تا هر مسلمانی سبک زندگی امام را بشناسد و براساس آن رفتار نماید.

ابن کهمس گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: عبدالله بن ابی یعفوربر شما درود فرستاد. حضرت فرمود: بر تو و بر او درود باد، وقتی پیش او رفتی سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد می‌گفت: نیک بنگر هر آن ویژگی که باعث شد تا علی(ع) به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد، خود را ملازم آن خصلت نما و یقین بدان هر مقامی که علی نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویی و امانتداری بود. (الکافی، ج 2، ص 104، ح 5)

در این روایت ضمن اینکه شناخت سبک زندگی اسلامی امام علی(ع) به عنوان یک واجب برای بهره‌گیری از آن مطرح شده، به برخی از ویژگی‌های اخلاقی تاکید خاص و ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا این فضایل اخلاقی ریشه دیگر فضایل اخلاقی است و هر کسی به اینها متخلق شود بستری برای تخلق به فضایل دیگر فراهم می‌آورد. از نظر آموزه‌های قرآنی معیار ارزش انسانها و میزان مسلمانی بر اصول و فضایلی چون «صدق» و «امانت» است. در روایات بسیاری آمده است که به نماز و رکوع و سجود اشخاص نگاه نکنید، بلکه بنگرید که راستگویی و امانت‌داری او چگونه است؟ زیرا این امور است که شرافت و کرامت انسانی را نمایان می‌سازد و انسان دروغگو و خائن هرگز بهره‌ای از انسانیت نبرده چه رسد که بهره‌مند از مسلمانی باشد و در مسیر ایمان قرار گیرد.

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است

  
برخی از ویژگی‌های سبک زندگی امیرمومنان(ع)
در اینجا به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی اسلامی امیرمومنان(ع) اشاره می‌شود.
1- حلال‌خواری و خشنودی خدا و پیامبر: از مهمترین ویژگی‌هایی که یک انسان مومن را از غیر مومن متمایز می‌کند همین اموری است که حضرت صادق(ع) در این حدیث فرموده است: به خدا سوگند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی - که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد- قرار نگرفت مگر اینکه پرزحمت‌ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می‌آمد - به دلیل اعتمادی که به علی داشت- از او کمک می‌گرفت. در میان این امت هیچ‌کس نتوانست همانند علی(ع) راه پیامبر را- بی‌کم و کاست- طی کند و با این همه تلاش و کوشش، همواره چون بیمناکان کار می‌کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت، از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود. (الارشاد، ص 255) ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می‌گوید: علی(ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی» نامیده شد. (المناقب، ج 3، ص 110)

در مدینه آن حضرت(ع) برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مسجد خود را آماده مقابله با توطئه‌ها می‌کرد، زیرا منافقانی درصدد ضربه زدن به آن حضرت(ص) بودند، از همین رو مراقبت و حفاظت از جان پیامبر لازم بود و امام به عنوان محافظ رسول خدا(ص) کنار ستون محرس در مسجد‌النبی می‌نشسته و مراقب اوضاع بود. آن ستون هم در مسجد‌النبی و کنار قبر حضرت رسول مشخص است و روی آن نوشته است:‌ «اسطوانه الحرس»

2- پشتیبانی حق و سازش‌ناپذیری: از ویژگی‌های آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداری از قاطعیت انقلابی در راه انجام وظیفه بود. خود آن حضرت(ع) می‌فرماید: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و راه گمراهی پیش گیرد، نه مداهنه و سازش می‌کنم نه سستی. (نهج‌البلاغه، الخطب: 24) و در جایی دیگر می‌فرماید: در تمامی زندگی من، نقطه سیاهی نیست تا عیب جویان و اشاره‌کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخنی گویند. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم. ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم. (نهج‌البلاغه، الخطب: 37) آن حضرت(ع) به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و از همین رو، قاطعیت، در اجرای حق و عدالت و پشتیبانی از مظلوم در برابر ظالم از ویژگی‌های «حکومت علوی» بود. هرچند اجرای دقیق عدالت، به کام دنیا خواهان خوش نمی‌آمد و عده‌ای از او می‌رنجیدند، اما دلخوشی آن حضرت این بود که خدایش از او راضی است. آن حضرت(ع) می‌فرماید سخن گفتن از عدل و حق آسان ولی عمل بدان سخت و دشوار است.

3- رضایت خداوند اصل اساسی در سیاست علوی: امیرمؤمنان(ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضیه مرضیه» با نفسی مطمئن ملاقات کند. (فجر، آیات 27 تا 30) این‌گونه است که در دوره جاهلیت و اسلام هرگز از این اصل در هیچ یک از سیاست‌هایش عدول نکرد. آن حضرت(ع) ‌درباره این راهبرد اساسی در سیاست عمومی خویش می فرماید: به خدا سوگند، من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت، بی‌آنکه کمترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم برمی‌دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید. مرا با قریش چه کار؟ که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده‌اند به پیکارشان خواهم خاست. من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم. (نهج‌البلاغه، خ 33) همین سیاست است که دیگران را به دشمنان وی تبدیل کرد و اجازه ندادند تا به عنوان خلیفه خدا و پیامبر(ص) بر منصب ولایت الهی خود در ظاهر قرار گیرد و او را از ولایت‌ظاهری و خلافت دنیوی محروم کردند. در حقیقت تنها گناه امام(ع) از نظر دیگران همان سازش ناپذیری و سیاست راهبردی رضایت خدا است. همین رضایت‌جوئی خداوند و عدم تکیه و اعتماد به غیر خدا موجب می‌شود تا ایشان به جنگاوری بی‌باک تبدیل شود و در زمان تنزیل و تاویل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:‌... و از شگفتی‌های زمانه این است که - شامیان- به من پیام داده‌اند که خود را برای مقابله با سرنیزه‌ها آماده کنم و برای ضربه‌های شمشیر شکیبا باشم، مادران گریان به سگوشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخم‌های نیزه و شمشیر هراسی نداشته‌ام، چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است. (نهج‌البلاغهًْ خ 22)

4. عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری: از دیگر سیاست‌های راهبردی امام علی(ع) در سبک زندگی ایشان عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری است. همین عنصر نیر بسیاری را از وی و حکومتش دور می‌کند؛ زیرا اجرای عدالت در حق خود و خویشان بسیار سخت و دشوار است؛ این در حالی است که آموزه‌های اسلامی تاکید دارد که عدالت را حتی در حق دشمنان چنان اجرا کنید که به وی ظلمی روا نشود و به خاطر خویشان و دوستی با افراد از عدالت عدول نکنید. (مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) سیاست‌های عدالتی امیرمومنان(ع) بر بی‌تقوایان سخت می‌آمد؛ زیرا از نظر قرآن عدالت نزدیک‌ترین حالت به تقوای الهی است. (همان) در روایت است آنگاه که حضرت امیر به دلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت‌المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود: آیا به من امر می‌کنید و اصرار می‌ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که مسئولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است به دست آورم؟ به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می‌کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد. اگر این مال، ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می‌کردم، چه رسد به اینکه مال، مال الله است. (نهج‌البلاغهًْ، خ 124) آن امام را تندیس عدالت می‌گویند؛ چنان که خود می‌فرماید: به خدا سوگند اگر اقلیم‌های هفت‌گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده‌ای در دهان ملخی ناچیزتر است. علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های گذرا و ناپایدار چه کار! (نهج‌البلاغهًْ، خ 222)

5. همدلی و همدردی با درماندگان: در شیوه حکومت، سیاست مردمی و جانبداری از مظلومان و محرومان از اصول کلی زمامداری امیرمؤمنان(ع) بود. ایشان با همدلی و همدردی با مردم بر آن بود تا حق و عدالت را اجرا کند؛ زیرا با چنین سیاستی است که می‌توان مردم را در جایگاه کرامت و شرافت خودشان قرار داد. آن حضرت(ع)  مردم را دوست داشت، مردم هم او را دوست داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) به این ویژگی امام علی(ع) به عنوان یک عطای الهی اشاره کرده و فرموده است: یا علی، خدای متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست بداری و آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندی و آنان هم تو را پیشوایی و امامت بپسندند. (حلیهًْ الاولیاء، ج 1، ص 71)


6. همدردی با مردم و یاوری محرومان: گرایش به مردم و روحیه مهرورزی به آنان، از ویژگی‌های رهبران الهی است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مومن باید مهارت همدلی و همدردی را بیاموزد و نسبت به دیگران اجرا کند. این که خداوند یکی از ویژگی‌های اهل ایمان و نماز را کمک به محروم و سائل دانسته در همین چارچوب است. (ذاریات، آیات 19 و 20؛ معارج، آیات 24 و 25) کمک و انفاق و اطعام به دیگران و احسان به مردمان از اصولی است که در اسلام بسیار مورد تاکید است و رهبران الهی به عنوان الگوهای حسنه باید در این امور پیشگام باشند چنانکه بودند و هستند. مغیرهًْ - الضبی - می‌گوید: علی(ع) به موالی - شهروندان غیر عرب و بردگان آزاد شده - تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که - خلیفه دیگر به شدت از آنان دوری می‌‌گزید و پرهیز می‌کرد (الغارات: ص 341) درباره همدردی آن حضرت(ع) با مردم می‌توان به این سخن آن حضرت استناد کرد که فرمود: هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکم‌بارگی به گزینش طعام‌های لذیذ وادارم کند، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره‌ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکم‌های به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد. (نهج‌البلاغهًْ، نامه: 45) بی‌خبری مسئولان حکومتی از وضع زندگی مردم جامعه، ناپسند است. در حکومت‌های غیرمردمی، حاکمان به راحتی و رفاه خود می‌اندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم می‌کنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور می‌داند و به یاد گرسنگان جامعه در دور افتاده‌ترین مناطق است.

7. پیشتاز در عمل نیک و خیر: قرآن از سرعت و سبقت‌گیری مومنان در کارهای نیک و خیر سخن به میان آورده و آنان را تشویق می‌کند. (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48) اسوه‌های ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره خود می‌فرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی‌خوانم مگر آنکه خود بر شما -  در عمل به آن - پیشی می‌جویم و از هیچ گناهی نهی نمی‌کنم - مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمی‌دارم. (نهج‌البلاغهًْ، خ 173) 

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

  امیرمؤمنان (ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت

 
8. ارشاد و موعظه‌گری: خداوند در قرآن بر موعظه دیگران و اینکه انسان دیگری را به کارهای خیر و آخرت یادآور شود و از دلبستگی به دنیا باردارد تاکید دارد. انسان‌ها همواره نیازمند پند و موعظه و نصیحت هستند. به این معنا که گاه لازم است به شکل عام مسائل خیر و اخلاقی گوشزد شود یا به شکل خاص درباره رفتار شخصی به خودش تذکر داده شود. امام‌‌علی(ع) دلسوزانه به این امر اقدام می‌کرد. زاذان می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی در بازار می‌گشت و گمشده را راهنمایی و ناتوان را کمک می‌کرد و به هنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه، قرآن کریم را در برابر آنها می‌گشود و این آیه را برای آنها می‌خواند «خانه آخرت - سعادت ابدی - را برای کسانی قرار دادیم که قصد سرکشی و فساد در زمین ندارند و عاقبت - نیک - تنها از آن پرهیزکاران است». (المناقب ج 2، ص 104) البته گاه لازم است به شکل امر به معروف و نهی از منکر به این فریضه عمل شود؛‌زیرا اگر ترک این فریضه شود ممکن است ارزش‌ها با ضد ارزش‌ها جابه‌جا شده و به شکل یک فرهنگ درآید. از این رو، امام علی(ع) نسبت به اوضاع جامعه و رفتار کسبه و مردم بی‌تفاوت نبود، شخصا امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و با «تذکر لسانی» مردم را به یاد خدا و قیامت می‌انداخت، تا به وظیفه خویش عمل کنند.

9- سفره و خوراک: راوی می‌گوید از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: حضرت امیرالمومنین در نوع غذا شبیه‌ترین افراد به پیامبر خدا(ص) بود. او خود نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به مردم- مهمانان خود- نان و گوشت می‌داد. (الکافی، ج6، ص 328)

10- کار و تلاش: آن حضرت(ع) با توجه به موقعیت‌های زندگی کاری را انجام می‌داد که نیاز جامعه بدان بود و امکانش برایش فراهم بود. ایشان به حکم قرآنی به آبادانی زمین می‌پرداخت (هود، آیه 61) و کارش را بیهوده نمی‌دانست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ایحسب الانسان ان یترک سدی؛ آیا انسان گمان می‌کند که رها شده است؟ (قیامت، آیه 36) در روایت است که امام علی(ع) هنگام شخم زدن زمین این آیه را می‌خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت(ع) فرموده است: گاهی امیرالمومنین به سوی صحرا می‌رفت و همراه خود باری از هسته خرما می‌برد، وقتی سوال می‌شد این چیست که به همراه داری؟ می‌فرمود: هر دانه از اینها یک نخل است ان‌شاءا... آنگاه می‌رفت و همه آنها را می‌کاشت و دانه‌ای از آنها را نمی‌خورد. (الکافی، ج 5، ص 75) آن حضرت(ع) زندگی‌اش را از راه کار و تلاش تامین می‌کرد و خود را وابسته به بیت‌المال نمی‌کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره‌مند می‌شدند. خود آن حضرت می‌فرمود: ای مردم کوفه اگر- مرا دیدید- با اندوخته‌ای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده‌ام- آن حضرت در مدت حکومت، از بیت‌المال مصرف نمی‌کرد- و هزینه زندگی او از زمین‌های کشاورزی که در ینبع داشت تامین می‌شد. (الغارات، ص 44)

11- ساده‌زیستی: آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش در زمین‌ها و نخلستان‌ها داشت، ولی همه آنها را در راه خدا انفاق می‌کرد و خود بهره‌ای نمی‌برد. در دوران عزلت از سیاست و در اوج قدرت یکسان زیست و تفاوتی در زندگی‌اش پدید نیامد و به سوی تجملات نرفت، با آن‌که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می‌کرد و بسیار ساده می‌زیست. حضرت خود در این باره فرموده است: به خدا سوگند تن‌پوش خود را چندان وصله کرده‌ام که از وصله‌کننده‌اش شرم دارم. روزی گوینده‌ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو، که هنگام بامداد، از مردم شب‌رو سپاسگزاری می‌شود (یعنی نتیجه این رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت). امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت. (المناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص95)

12- عبادت و طریق بندگی: امام به حکم آیه 56 سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می‌کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیرالمومنین به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی‌داد کسی برایش آب بریزد و می‌فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم. (علل‌الشرایع، ج1، ص 323) از نظر ایشان نماز، امانت الهی است که بندگان را به بندگی می‌رساند. برای همین بر آن اهتمام خاص داشت. در تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می‌رسید، رنگ چهره امیرالمومنین تغییر می‌یافت و بر خود می‌لرزید. وقتی به او می‌گفتند: این چه حالت است؟ می‌فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این بار امانت را برداشت. (المناقب، ج2، ص 124؛ الاحزاب، آیه 72) از همین‌رو، ایشان نمازخانه‌ای داشت که در آنجا به عبادت و بندگی می‌پرداخت. حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت امیرالمومنین در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن به همراه خود می‌برد و در همان جا نمازهایش را می‌خواند. (المحاسن، ج2، ص 425 ح 2557) در این حدیث دو نکته وجود دارد که هر دو از آداب و مستحبات اسلامی است:

1- اختصاص دادن جای معینی برای نماز و عبادت در خانه 2- پرهیز از تنها خوابیدن در یک خانه که مکروه است. اختصاص یک مکان برای نماز و عبادت، آنجا را قداست می‌بخشد و حضور قلب و تمرکز روحی بهتری برای نمازگزار فراهم می‌کند.

13- نقش نگین: نقش نگین انگشتری ایشان پیام‌های اساسی را به دیگران یادآور می‌شد. از این‌رو، توجه به این نقش‌ها به عنوان شعار زندگی هر مسلمانی اساسی و مهم است. عبد خیر می‌گوید: علی(ع) چهار انگشتر داشتند که به دست می‌کردند: یاقوتی برای نجابت و بزرگی- فرزانگی- و فیروزه برای پیروزی و حدید چینی برای نیرومندی و عقیق را نیز برای محافظت. نقش نگین یاقوت: «لااله الاالله المک الحق المبین» و نقش فیروزه: «الله الملک الحق» و نقش حدید: «العزهًْ لله جمیعا» و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود: «ماشاءالله، لاقوهًْ الا بالله، استغفرالله» (الخصال، ص 199)

14- پیمان روزانه با فرشتگان: حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیر(ع) هر بامداد- خطاب به دو فرشته نویسنده اعمال می‌فرمود: مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یادداشت‌کننده اعمال- به خواست خدا امروز نیز- آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد و به دنبال این تعهد به ذکر: «سبحان‌الله و لااله الاالله» مشغول می‌شد تا خورشید طلوع می‌کرد و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب، به همان ذکرها می‌پرداخت. (بحارالانوار، ج 84، ص 267 ح 38)

15- فرزند صالح، روشنایی چشم: از نظر امام علی(ع) فرزند صالح همان چشم روشنی بشر است. از نظر آن حضرت(ع) فرزندان صالح، دیندار و مفید برای جامعه، مایه روشنی چشم والدین و ذخیره صالح برای آنان است و پس از مرگ پدر و مادر هم، خوبی‌های آنان سبب یاد خیر و طلب رحمت مردم برای پدر و مادرش می‌شود. تربیت دینی اولاد، از مهم‌ترین وظایف والدین است و ادب، برترین میراث آنان است. حضرت در این‌باره فرموده است: به خدا سوگند هیچ‌گاه از پروردگار خود فرزندانی خوش‌سیما و نه فرزندانی سرو قامت نخواسته‌ام، بلکه فرزندانی مطیع خداوند و ترسان از او خواسته‌ام تا هرگاه به فرزندم نگریستم و او را در حال اطاعت خدا دیدم، چشمانم روشن شود. (تفسیرالصافی، ج4، ص 27)